خاطرات با کیانا
... هر چه از کیانا به یاد دارم، همه مهربانی و خنده و شادابی است. همه ی بچه های فامیل عاشقش بودن و همه جا دورش رو می گرفتن و کیانا هم با صبوری و مهربونی تحویلشون می گرفت. با بزرگ و کوچیک ارتباط ویژه برقرار می کرد و در هر جمعی که بود گرمای وجودش و خنده ی ملیحش همه رو جذب می کرد...
همه عاشقش بودیم و

نوشته های کیانا در سنین مختلف
نمونه ای از نوشته های کیانا در 9 سالگی :

تک درخت جدا از یاران
تک درخت جدا از یاران در سکوت گریه آور با خود سخن می گوید:
ای یار بی وفا کجایی که غم عشقت از دیوانه هم دیوانه ترم کرد و دیگر طاقت این جدایی ها را ندارم . تنها هم سخنم گل شقایقی است که نمی دانم در کجای دل کوه پنهان شده و تا چه لحظه ای

کمال بلوغ


خواب و رویا های ما و کیانا
خیلی از دوستان و فامیل بعد از مرگ کیانا، خواب اونو می بینن و به طور پراکنده برای همدیگه تعریف می کنن.هر کس دوست داره لطفا تو این اطاق خواب هاشو واسه همه تعریف کنه.

دل نوشته هایی برای کیانا
به یاد او برای او به خاطر او

تو نیستی که ببینی
تو نیستی که ببینی
چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاریست
چگونه عکس تو در برق شیشه هاپیداست
چگونه جای تو در جان زندگی سبز است...

تبریک سال نو به کیانا
هرچند که دلتنگ تر از تنگ بلورم
با کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورم
یک عمر پریشانی دل بسته به مویی است
تنها سر مویی ز سر موی  تو  دورم
سال نو در راه است این دومین سالیست که آن گل نو رسته زمیانمان رسته است .
آیا دوست دارید که سال نو را به آن تبریک گویید .آیا دوست دارید که حرفهای نگفته ات را برایش

من مرگ نور را باور نمی کنم
من مرگ گل همیشه بهاری که می شکفت در قلب های ملتهب ما باور نمی کنم.

دکلمه ی شعر های کیانا