کیانا وحدتی
راهنمای سایت
صفحه اصلی تالار گفت و گوزبان و ادبیاتموسیقی ایرانیکتابخانه کیانافیلم/کارتونمعماریاخبار و دانستنیهاپزشکی و سلامتبیداری معنویفرهنگ لغتدرباره کیاناورود
 


کیانا وحدتی
باور نمی کنم که از میانتان رفتنی شدم موجی به سوی نور بودم ؛ به ساحل شب ماندنی شدم باور نمی...

جزئیات بیشتر...




نقاشی های رمانتیک
...

جزئیات بیشتر...


زندگی پس از مرگ
« 26056 بازدید »

farahnaz فرحناز     شنبه, ‏1387/07/13 ‏12:58:38

هر وقت درمورد مرگ فکر می کنم سؤالات زیادی به ذهنم فشار می آورد. این که بعد از مرگ واقعا چه اتفاقی می افتد؟آیا با مرگ همه چیز تمام می شود یا نه این جسم فیزیکی است که می میرد و هوشیاری فرد باقی می ماند؟آیا مرک تولدی دوباره است؟
« نمایش همه نظرات »
« نمایش همه صفحات »
« نمایش 10 نظر قبلی »


shahram49iz@yahoo.com shahram49iz@yahoo.com     جمعه, ‏1390/11/14 ‏18:15:46

زندگی از نظر من صدای زنگیست که اعلام میدارد اینک زمان امتحانی دیگر است امتحانیکه شما و مرا یک گام به پایان دوره دانشجوئی نزدیک مینماید. زندگی برایند اعمالی است که ازگذشته اوردهایم(کارما) وانچه را که به ان می افزایم. زندگی یک برنامه طراحی شده قبلی است که در عین حال میتوان دران دخل وتصرف کرد وکیفیت ان را تعغیر داد .زندگی از نظر من حاصل انتخابیس که ما قبل از تولدی دوباره به کمک انان که راهنمایمان هستن وسمت برتر ودانشی عظما دارند برنامه ریزی مگیردد باز هم تاکید میکنم با ازادی کامل ودر بهترین نتیجه   ( که صدالبته گاهی ما در ان نتیجه دلخوه را نمیگریم ودچار اشتباهات بزرگ وکوچکی میگردیم که کل یاجزئی از کارمای ما را تحت تاثیر قرار میدهد ) بی تردید محدود کردن خلقت روحی چنین متکامل به کالبد اینگونه ضعیف وفنا پزیر دوراز عقل کنجکاو ماست . زندگی اغازی نبوده که ما بخواهیم ان را در قالب پایانی تعریف کنیم   هر زندگی صرفا یک گام است مبتنی بر اصول گام قبلی وبستری برای گام بعد.  زندگی جزء کوچکی است از یک فرایند بزرگ تکاملی افسانه ای وخارج از قابلیت فهم متکی به مغز بشری فعلی ما  . مرگ هم مثل زنگی مفهومی انتزائی است چون به واقع به معنای رایج ((نبود)) وجود ندارد .فقط تعغیر حالت است .فهم این اصل اصلاسخت نیست کمی علاقه می خواهد وکمی وسعت دید. که به حمدالله نسل امروز همگی دارای ان هستند.
shahram49iz@yahoo.com shahram49iz@yahoo.com     چهارشنبه, ‏1390/11/19 ‏19:51:36

چنگیز عزیز  من با کمال افتخار خواسته شما را می پذیرم ولی اجازه بده توضیح مختصری عرض کنم. خداوند شاهد است که قصد این حقیر نوشتن جملات قشنگ نیست .من فقط بدنبال تبادل نظر با دیگر دوستان جهت اشنایی با دانش انان در این موضوع هستم .موفق باشی (ارادتمند شهرام 49)
پرواز تا ابدیت پرواز تا ابدیت     جمعه, ‏1391/04/16 ‏14:19:51

اگه ما همگی خودمونو جزعی از نیروی خلقت بدونیم(نیروی کاعنات)که اصولا این هم هست این پدیده برای ما خیلی خیلی روشنه بر یک سری برنامه ریزی های ترتیب داده شده ای که خودمون اونا رو انتخاب کردیم اینجا اومدیم و باید حتما حتما قبول داشته باشیم که آره من اینجام به خاطر اینکه خودم خواستم خودم همه این زندگی رو انتخاب کردم حتما روح من دلیلی داشته برای خودش که تصمیم گرفته توی این جسم توی این خانواده توی این کشور و توی این مردم باشه و حتما هم یه وظیفه ای بر عهده اشه که این مابین باید انجامش بده تا روحش در آرامش باشه ...یادمون نیست !...ولی باز هم اگه اون بخاد به یاد میاریم ....
زندگی برای ما آدما مثل یه چرخه هست و مراحلش زیاده و فرصتش هم زیاده ولی اگه به غفلت بگذره خیلی کم میشه مهم این فرصت هاست که باید ازش استفاده کرد
زندگی یعنی فرصتی دوباره....
بعد از مرگ چه اتفاقی میافته؟
خیلی راحته شما یه پیراهنات که خیلی دوست داری رو بنداز دور تکه پارش کن صدمه ای به تو نمیرسه چونکه تو جدا از اون پیراهنی ....مثل جسم و روحه
روح هست حتی بعضی مواقع جسم شما رو تنبیه میکنه و میخواد بهتون درس بده (همون امتحان الهی که میگن) و این خود شمایید که باید متوجه شید و این درسو بپذیرید و از امتحان سر بلند بیاید بیرون تا دیگه این امتحان تکرار نشه ....
جسم فنا پذیره ولی زندگی با جسمی فناپذیر معنایی نداره مگر که واقعا یه ابدیتی به همراهش باشه
با وجود مرگ انسان می فهمه که چقدر دنیا با ارزشه ......و اینکه چیزی غیر از به دنیا اومدن و به دانشگاه رفتن و ازدواج و .... در کنار همه اینا زندگی خیلی بیشتر از اون چیزیه که ما فکر میکنیم
shahram49iz@yahoo.com shahram49iz@yahoo.com     جمعه, ‏1391/04/16 ‏19:52:11

پرواز جان
امروز در دو اتاق مرتبط دوتا مطلب از شما دیدم  نوع نگاه شما برای من جذاب است قبلا خدمت شما نرسیده بودم یا اگر رسیده بودم ذهنم یاری نمیکند بهر حال چه از بچه های جدید باشید چه قدیم مایلم با دیدگاهای شما بیشتر اشنا بشوم البته اگر لایق دیدید.
پرواز تا ابدیت پرواز تا ابدیت     شنبه, ‏1391/04/24 ‏15:26:17

ببینید گل یخ عزیز بعضی وقتا روح به واسطه یکی از رفتار و روحیه های شما بهتون هشدار میده این شمایید که باید متوجه بشین
مثلا میگم یه موقعی نسبت به نعمتهایی که خدا به ما میده ناسپاس و ناشکر باشیم  در صورتی که اون نعمت رو داشته باشیم ولی زیاده خواه باشیم یعنی بیشتر از انچه که هست بخاییم اون موقع هست که روح تصمیم میگیره شما رو تو یه وضعیتی قرار بده که درک کنید ....بله اون وضعیت قبلی شما بهتر بوده و حسرت همون روزهای قبل رو بخورید تا بفهمید که بله ناشکرش بودین و در هر لحظه سپاسگذار و شکرگذار خدای بزرگید ....و با تلاش و کوشش ممکنه به همون وضعیت برگردید شاید همون تلاش و کوشش هم نیازی نباشه..اصل اونی بوده که شما فهمیدین که خدا چقدر به شما لطف داشته و یاد بگیرین که دیگه زیاده خواه نباشین...
یا بیماران سرطانی :در متافیز اومده که تا نبخشند شفا پیدا نمیکنن خب این بیماری ها هم میتونه یه warrning از سمت روح باشه دیگه یا خیلی موارد دیگه......البته اینها همه یک مثال بود تا شما متوجه حرف من شید
یا فکر میکنید یه انسانی که با یه بیماری خاص دنیا میاد مشکلی داشته نه اون هم باز خود روح تصمیم گرفته که بپذیره تو این وضع باشه
به هر حال امیدوارم که منظور منو درک کرده باشین
روح عشق روح عشق     شنبه, ‏1391/04/24 ‏18:37:16

با سلام
روح به دفعات به طریق خیلی ساده به ما هشدار میده....یه تجربه رو باز گو میکنم
یکی از خواهرانی که در شهر دیگری زندگی میکرد به واسطه یکی از دوستان از من راهنمایی خواست ...مشکل ایشون حساسیت وآبریزش شدیدی بود که مخصوصا صبحها دوچار اون بود.
به ایشان گفتم که حتما کارمند وارباب رجوع دارند که مشخص شد ایشان در بخش بیمه تامین اجتماعی مشغول کار هستند ارباب رجوع هم زیاددارند...
تنها توصیه ای که کردم این بود ....فکرنکنید شما را در این محل کار گذاشتند تا کار دیگران با شما باشد....بلکه فکرکنید شما در محل کار حاضرید بدلیل اینکه ارباب رجوع خواسته اند وشما مرهون مراجعه آنها هستید ...نه انها مرهون کار شما...یعنی به ایشان گفتم با علاقه وعشق ناشی از کار گره کار مردم را باز کنند بدون اینکه مننتی بر انها نهاده یا به آنها گیر دهد...
در آن زمان توانستم صدای روحش را براش ترجمه کنم...
مشکل به همین راحتی حل شد.
ghader ghader     دوشنبه, ‏1391/04/26 ‏01:54:59

با سلام و تشکر از پرواز و روح عشق عزیز
در این زمینه به طور مفصل در کتاب شفای زندگی توضیح داده شده، خود نویسنده کتاب دچار سرطان سرویکس یا دهانه رحم بوده و با همین روش بهبود پیدا کرده ، یعنی با آگاهی به رنجش ها ومشکلات ذهنی اش واصلاح نگرش ها.
توصیه میکنم حتما این کتاب رو مطالعه کنید. در قسمت و اتاق پزشکی ذهن بدن هم قسمتی از این مطالب را گذاشته ام. اگر دوست داشتید میتوانید مطالعه نمایید.
hamid_sh hamid_sh     چهارشنبه, ‏1391/05/04 ‏15:04:01

سلام به همه

مرگ زیباست برای من و یکی از ارزوهام اینکه وقتی دارم میمیرم خوشحال باشم

مرگ خوبیش به این است که نمیشناسد که هستی کجا هستی و در چه مقامی پارتی بازی هم سرش نمیشه

اگر سعادت اون دنیا رو میخای (البته اگه بهش اعتقاد داری ) یاد خدا ویاد مرگ همیشه حتی زمان که میخندی باش.
ممنون
gole yakh gole yakh     جمعه, ‏1391/05/06 ‏12:17:01

با سلام
از پرواز عزیز و روح عشق و قادر گرامی بابت مطالبشون ممنونم . ولی اگه اینطور باشه که تمام بیماریها رو خود انسان به راحتی و بدون نیاز به پزشک و دارو میتونه شفا بده ( حالا یا بازم من خوب متوجه ی بحث شما نشدم یا لطف کنید و توضیح بدید ) اگر میشه  بیماریها رو از این طریق شفا داد پس چرا عده ی زیادی با درد و ناراحتی به دلیل همین بیماریهایی که نام بردید میمیرن ؟
ghader ghader     جمعه, ‏1391/05/06 ‏19:46:17

تمام مشکلات انسان از ناآگاهی است.
مگر در گذشته همه گیریهای طاعون وحصبه و.... تعداد زیادی از انسان ها را نمی کشت؟!
راه های شفا نیز بسیار است یکی نیست، پزشکی ، معجزه، تکنولوژی وبهداشت ، سلامتی روان، تغذیه ، مهندسی پزشکی« علم ریاضی ومواد که به کمک علم پزشکی آمده »، فلسفه و زندگی اجتماعی و.... علومی هستند که به بهبود وطول عمر وکیفیت انسان بسیار کمک نمود اند.
گفتیم میتواند گل یخ عزیز ، ولی خود سازی از سخت ترین کارهاست، کمتر کسی حاضر میشود برای فشار خون یا دیابت، حتی رژیم غذایی خویش را تغییر دهد، چه برسد به اینکه حاضر شود تمام باورها وتفکرات و عادت های خویش را در راه خودسازی تغییر دهد.
پزشکی خوب جمله ای میگفت : میگفت در طول عمر طبابت طولانی ام ، هنوز ندیدم بیماری برای مشکلش مراجعه کند وبپرسد چه نخورم!!! همه میپرسند چه بخورم تا بهتر شوم.
میگفت حتی بیمارانی که شدیدترین دل دردها را داشتند نیز همین تاکیدشان بود : چه بخورم؟! تا بهتر شوم...
و اصلا هیچ شکی در خود خوردن یا نخوردن نداشتند.!
بله پزشکی علم لازم جامعه است... حداقل تا زمانی که بشر هنوز به توانایی های خویشتن آگاه نشده وبه بلوغ کافی دست نیافته است.
حتی در آنروز هم وجود پزشکانی که آموزش خود شناسی بدهند تا فرد تمرینات را انجام دهد وبهبود یابد ، لازم است. شاید تمریناتی مشابه همین تمرین های اتاق خود شناسی یا اتاق روح کوچولو یا اتاق خداجون مرسی و....
« نمایش همه نظرات »
« نمایش همه صفحات »

املاک A4A: طراحی سئو