کیانا وحدتی
راهنمای سایت
صفحه اصلی تالار گفت و گوزبان و ادبیاتموسیقی ایرانیکتابخانه کیانافیلم/کارتونمعماریاخبار و دانستنیهاپزشکی و سلامتبیداری معنویفرهنگ لغتدرباره کیاناورود
 


کیانا وحدتی
هنوز باورم نمی شود که رفته ای هنوز باورم نمی شود تو بوده ای که اینچنین غرور عشق را به...

جزئیات بیشتر...




سبزی فوق العاده برای پوست
یک متخصص تغذیه گفت: مصرف جعفری باعث از بین بردن جوش‌های صورت، لک‌های...

جزئیات بیشتر...


مثنوی مولانا
« 35074 بازدید »

masoud masoud     جمعه, ‏1387/07/26 ‏18:10:25

1.آیا برای اینکه پاسخ سوال های ایدئولوژیکی در خصوص مولانا را بدهیم لازم نیست به هستی شناسی مولانا پاسخ بدهیم؟
2. مکتب فکری مولانا که شاکله ی مثنوی او را شکل می دهد هستی را چگونه توصیف می کند؟
« نمایش همه نظرات »
« نمایش همه صفحات »
« نمایش 10 نظر قبلی »


farahnaz فرحناز     دوشنبه, ‏1392/10/30 ‏20:35:22

...
گر تو علّامۀ زمانی در جهان                         نَک، فنایِ این جهان بین این زمان

مردِ نحوی را از آن دَر دوختیم                       تا شما را نَحوِ محو آموختیم (نحو: روش و طریقه)

مرد نحوی را از آن در دوختیم             تا شما را نحو محو آموختیم
"از آن در دوختیم" یعنی از آن رو قصۀ مرد نحوی را برای شما بیان کردیم، که در مورد نحو، صحبت کنیم و شما را از علم محو و محو شدن آگاه کنیم.

قفهِ فقه و نحوِ نحو و صَرفِ صرف                 در "کَمْ‌آمد" یابی، ای یارِ شگَرف (کلمات اول در مصرع اول، به معنای حقیقت

            هستند، مثل حقیقت فقه، حقیقت نحو و...، این تکرارِ کلمات، قالب‌هایی هستند که مولوی از آنها زیاد استفاده می‌کند)

مولوی می‌گوید ای عزیز من، ای یار خوب! حقیقت و باطن فقه و نحو و صرف، یعنی باطنِ علوم و سرچشمۀ همۀ علوم را باید در "کَمْ‌آمد" پیدا کرد و "کَمْ‌آمد" هم یعنی محو، فنا و نیستی، نبودن خود و از خود چیزی در ذهن نداشتن. در واقع این را متوجه شوی که خود واقعیت ندارد و پنداری است. یعنی این حقیقت و باطن علوم را از خودت بجو، نه از کتاب، نه از قیل و قال! منظور مولوی از علوم، علومی مانند ریاضی و شیمی و فیزیک و مانند اینها نیست، که این علوم را با عرفان و خودشناسی پیدا کنی، مسلم است که این علوم را نمی‌توان ار خودشناسی گرفت. بلکه مولوی در زمینۀ معنویات سخن می‌گوید.

ذهن انسان هر چه خالی­تر و بدون دانش­تر باشد، با واقعیات هر چیز بهتر ارتباط برقرار می‌کند. این موضوع یکی از آموزه‌های اصلی عرفان است. هنگامی که این دانش­ها  فرو بخوابند و محو شوند، آن موقع است که فکر در "حال" حضور خواهد داشت و با واقعیات در ارتباط خواهد بود، نه با افکار و توهمات. پس نتیجه اینکه برای شنا در این دریای زندگی، برای ارتباط با حقیقت باید اهل "محو" بود نه اهل "خود"، یعنی باید اهل "بی­فکری" بود نه اهل سواد و دانش. اگر تو اهل "محو" باشی، یعنی تصویری از خودت به واسطۀ دانش و محفوظات ذهنت نداری و اگر از اندیشه‌ها و افکارِ ذهنی خالی شوی، می‌توانی در آب و دریای زندگی حرکت کنی و آن موقع است که روح و روانت احساس ناآرامی نخواهد داشت. زندگی به فرد "مُرده"، یعنی کسی که بر نفس، مُرده و "محو" را تجربه کرده رو می‌آورد و اجازه می‌دهد که در زندگی حرکت کند. ای یار خوب! حقیقت و باطن و سرچشمۀ تمام علوم را در "کَمْ‌آمد" یعنی محو و فنا و نیستی می‌توان پیدا کرد. لِمِ "احتماء" به معنای پرهیز و دوری جستن یا همان کیفیت "منفی‌اندیشی" است، به این معنا که فکر پس از فکر نیاید، با مشاهده کردن فکر، جریان فکر خود به خود قطع می‌شود و دیگر فکری نخواهد آمد. و زمانی که قطع می‌شود آن حالت بی‌فکری، نبودِ فکر، عدم و نیستی، حالت هیچ بودن، حالت "کَمْ‌آمد" درونِ روان و ذهن متحقق می‌شود. اصل اساسی مدیتیشن یا "مراقبه" هم همین است.
farahnaz فرحناز     سه شنبه, ‏1393/07/08 ‏20:39:59

هشتم مهرماه روز بزرگداشت مولانا گرامی باد

"هانری ماسه" در جشن بازنشستگی اش در دانشگاه سوربن:
من عمرم را وقف ادبیات فارسی کردم و برای اینکه به شما استادان و روشنفکران فرانسوی بشناسانم که این ادبیات چیست، باید به مقایسه بپردازم و بگویم که ادب فارسی بر چهار استوانه ی اصلی استوار است:
فردوسی، سعدی، حافظ و مولانا

فردوسی، هم سنگ و همتای هومر یونانی است و برتر از او.

سعدی، آناتول فرانس را به یاد ما می آورد.

حافظ با گوته ی آلمانى قابل قیاس است که خود را شاگرد حافظ و زنده به نسیمی که از جهان او به مشامش رسیده، می شمارد.

اما مولانا...
در جهان، هیچ چهره ای وجود ندارد که بتوان مولانا را به آن تشبیه کرد...
ashkyar ashkyar     سه شنبه, ‏1393/07/08 ‏23:17:24

درود بر شما فرحناز عزیز
این مطلب رو نشنیده بودم تا حالا مرسی :)
................

و استاد شجریان چه گله مند بود از اینکه کشور ترکیه مولانا رو به نفع خودش  مصادره کرده؛ و ایشون روی کلمه ی غارت به شدت تکیه میکرد که اینان مولانا را غارت کردند و اون رو رومی نامیدند. و اینکه مقبره ی ایشون رو تبدیل به امام زاده کردند چنانکه مردم از او مراد میخواند و این با اندیشه های مولانا تضاد داره....
farahnaz فرحناز     چهارشنبه, ‏1393/07/09 ‏18:14:30

گر در طلب منزل جانی ، جانی
گر در طلب لقمه نانی، نانی
این نکته رمز اگر بدانی ، دانی
هرچیز که در جستن آنی ، آنی
mohammad_baharan mo69     جمعه, ‏1393/08/30 ‏18:46:29

سلام همگی
بنظر من تمام افکار یک شاعر تنها در اشعارش خلاصه نمیشه
farahnaz فرحناز     دوشنبه, ‏1394/03/04 ‏19:12:01

رحم فرما بر قصور فهم ما                       ای ورای عقل ها و وهم ها
Mehdi Mehdi     شنبه, ‏1401/03/28 ‏13:27:46

سلام
ashkyar ashkyar     شنبه, ‏1401/04/25 ‏00:07:39

درود مهدی جان
چه خوب که اینجارو فراموش نکردین
Mehdi Mehdi     چهارشنبه, ‏1401/06/09 ‏15:10:48

سلام اشکیار
مگه میشه فراموش کرد گاهی سر میزنم و مطالب گذشته رو مرور می کنم
ashkyar ashkyar     یکشنبه, ‏1401/06/13 ‏23:31:36

بله دقیقا مهدی جان
شما چطوری چخبرا
بیشتر سر بزن
« نمایش همه نظرات »
« نمایش همه صفحات »

املاک A4A: طراحی سئو