کیانا وحدتی
راهنمای سایت
صفحه اصلی تالار گفت و گوزبان و ادبیاتموسیقی ایرانیکتابخانه کیانافیلم/کارتونمعماریاخبار و دانستنیهاپزشکی و سلامتبیداری معنویفرهنگ لغتدرباره کیاناورود
 


کیانا وحدتی
وقتی تو مثل همیشه سایه ی نگاه آرامت را از نوجوانه های عطشم دریغ میکنی نمی فهمی... و نمی...

جزئیات بیشتر...




به انتخاب کیست نوع بودن و زندگی؟
به انتخاب کیست نوع بودن و زندگی؟ همگی به صف ایستاده بودند تا از...

جزئیات بیشتر...


وضعیت آخر
« 21017 بازدید »

anvar anvar     جمعه, ‏1387/09/29 ‏01:50:32

خلاصه فصل به فصل کتاب وضعیت آخر تامس هریس به دوستداران این کتاب تقدیم میگردد . در صورن تمایل در این بحث شرکت فرمایید و کاستیها را جبران .
« نمایش همه نظرات »
« نمایش همه صفحات »
« نمایش 10 نظر قبلی »


anvar anvar     دوشنبه, ‏1390/04/20 ‏22:15:52

سلام بر بابای نگار خوب

نه ، تا آنجائیکه من متوجه شدم . محتویات والد ، بالغ و کودک  برای هر انسانی منحصر به فرد است . ولی اصول یکی است به این صورت که در مورد همه ی انسانها :

                                     والد : ضبطهای دوران کودکی . محتویات این ضبطها میتواند کاملا" منطقی یا غیر منطقی در        
                                              موضوعات مختلف و آدمهای متفاوت باشد .

                                     کودک : تمامی احساسات ، خواسته ها و خوشایندها و بدآیندها میباشد . که موضوع این  
                                                خوشایندها و بدآیندها برای هر کس متفاوت است .

                                     بالغ : توان بررسی ، سنجش ، ارزیابی ، سازگاری اجتماعی و محیطی و بررسی احتمالات و..
                                       

لطفا" اگر روشن نیست ، سوال واضحتر مطرح فرمائید . اگر مثالهای عملی ، همان که تردید ایجاد کرده ، مطرح فرمائید شاید روشنتر شود . البته مثال شما بسیار واضح و گویا بود . بالغ همه ایستادن پشت چراغ قرمز را تأئید میکند ، کودک همه دوست ندارد منظر بماند و والد همه میخواهد حال کودک را بگیرد و مدام می گوید : بچه جان از جایت تکان نخور و اینقدر دردسر درست نکن
                                                                                                                  موفق باشید .
maryam.27 maryam.27     یکشنبه, ‏1390/11/02 ‏22:48:13

سلام بر انورعزیز.
ایکاش این اتاق دوباره فعال بشه و با زحمات شما و طرح سوالات از جانب سایرین ،نکات تئوری در قالب عمل دیده بشن.

طی چند روز اخیر سعی کردم که مطالب این اتاق رو مرور کنم و پاسخ سوالاتم رو پیدا کنم و سوالاتی هم برام باقی موند.اغلب سوالات من به نحوه ی رفتار متقابل با اشخاص بر می گرده و دوست دارم جنبه عملی این مطالب رو بدونم.
بعنوان مثال مطالب شما در مورد آلودگی های بالغ ( تعصب و طرد)بسیار کافی و واضح بود.ذکر کردید که راه درمان این اشخاص آگاهی خود شخص و باز شدن دریچه منطق وآگاهی برای اونهاست. اما رفتار ما در برابر اینگونه افراد باید به چه صورت باشه. مثلا شخصیتی رو می شناسم که کودک خود رو کاملا"طرد کرده و هیچ تلاشی برای درمان نمی کنه، علاوه بر این ، با آلودگی تعصب، ظرفیت پذیرشش به حداقل ممکن رسیده و سرسختانه برعملکردهای خود صحه میذاره و برای هرکدوم از رفتارهای خودش ،قاعده ای و قانونی در ذهن داره...اطرافیان این شخص فقط مجبور به پذیرشند و بس..با فرض اینکه خود شخص هیچ تلاشی برای درک واقعیت نداشته باشه، در اینجا واکنش و رفتار صحیح چیه؟

سوال دیگه من هم مربوط به افرادی ست که در شرایط نامناسب،کودک فعال دارند.مثلا"درجایی که ما مایل به مناظره بالغ-بالغ هستیم درحالی که شخص دائما"از جانب کودک درونش پاسخ میده و مسیر رابطه منحرف میشه. به نظر شما بهترین رفتار در این شرایط  با حفظ احترام متقابل ، چیه؟

باتشکر
anvar anvar     دوشنبه, ‏1390/11/03 ‏09:40:27

سلام بر مریم ، عزیز

من هم بسیار دوست دارم که این اتاق فعال بشه ، چون مباحث تئوری خوبی داره که بسیار سنگین هست اما در عین حال کاربردی است ، فقط با سوال و جواب و در حیطه روزمرگیها صحت و سقمشون معلوم میشه ، این بحثها درست مثل فرمولهای ریاضی اند که یکی اومده به یه چیزی رسیده ، برای اینکه بفهمه که این فرمول در همه جا صادقه و عمل میکنه یا نه باید در دهها مورد به محک تجربه بخوره و در مورد بحثهای روانشناسی که دیگه هزاران مورد هم اگه جواب بده اصلا" قطعی نیست و میتونه در بسیاری موارد جواب نده یا حتی جواب عکس بده ...

بهر حال ممنون از توجهتون :

یک فرض اول من دارم ، اونم اینه که این مباحث برای اینه که من خودممو بفهمم ، یعنی کی والد ، کی بالغ و کی کودک من در حال عمله . به بقیه هم کاری ندارم و موافق این نیستم که هی بخوام فکر کنم که الآن اون در حالت بالغه یا کودک یا والد ، که بر اساس این ارزیابی ، من بالغ عمل کنم یا والد ....

شاید هم این نقطه ی جدایی من باشه از این کتاب ، یا به نظر من ضعف این کتاب تلقی بشه ، نه به این دلیل که جایی بحثهای اشتباهی کرده ، نه صرفا" به دلیل برداشتهای نامناسب خوانندگان ایرانی که البته تا بحال من برخورد کرده ام ( شاید هم همه اینگونه نباشند و من در آنصورت خدا رو شکر میکنم...)

پس من فرض را بر این میگذارم که این نحوه ی بررسی صرفا" و فعلا"برای فهمیدن خودمه ، یعنی چی :

یعنی این که من کودک درونم را شناسایی میکنم ، اول از زیر خروارها گل و لای قرنها بی توجهی میارمش بیرون و بعد از اینکه هوایی خورد ازش می پرسم ، خواسته هاتو بگو ، چته ؟ چی میخوای ؟ ( میدونی چرا تا حالا نمرده ، چون خدا مراقبش بوده و نذاشته شعله اش خاموش بشه ....) باورت میشه تا مدتها اصلا" نمیدونیم چی میخوایم . یک راهنمایی برو در خاطرات کودکیت ، ببین چه آرزوهایی داشتی که هرگز محقق نکردی ، از ریز و درشت ، نیک و بد ، زشت و زیبا ، درهم بریز روی صفحه ی کاغذ ، بی وقفه بنویس ، حداقل 101 تا . پس

- اول شناسایی خواسته های کودک درون خودم .

بعد بوسیله بالغ خودت ، شروع کن به بررسی خواسته هات . به ترتیب از قابلیت دستیابی آسان تا سخت . بعد کشف متضادهاش . و بعد برنامه ریزی برای تحقق تک تک اونا . برای دراز مدتهاشم زمان میذاری و یک یا دو قدم برمیداری .
مثلا" اگه یکی از آرزوهات پرواز به فضاس ، حتما" یه تماس با ناسا میگیری .
یا اگه زدن یه بوق ماشین پدر دیسیپلینی و بداخلاق در 4 سالگییته ، حتما" در اولین فرصت روی ماشین خودت یا با اجازه ی شوهرت یه روزی که در حال سفری ، حسابی بوق بزن و لذت ببر.

میدونی این خواسته های کودکی ( که باورت نمیشه چه قدر خواسته های مهمی هستند ، چون همونها عرصه ی نفس کشیدن رو برای کودک تنگ کرده بودند ، و همونها الگوهای مشابهشون رو امروز پیدا می کنند و وقتی در سن 25 سالگی ، همسر رفتاری میکنه که ظاهرا" چیزی نیست و واقعا"هم  منظوری نداره ، ولی انقدر به من برمیخوره که انگار آسمان به زمین آمده ، همین  سرنخی است برای یکی از آون آرزوهای دوران کودکی ) چه طوری میان بالا ، کافیه درست و غلط نکنی ، خوب و بد نکنی ، همه ی خواسته رو محترم بدونی ، این خواسته ی بوق زدن به اندازه خواسته ی شرکت در کنکور پزشکی و خدمت به مردم اهمییت داره .
anvar anvar     دوشنبه, ‏1390/11/03 ‏09:57:05

ببخشید طولانی شد .

یک نکته ی مهم که نباید فراموش بشه ، حین بررسی خواسته ها دو تا اصل باید رعایت بشه :

- یک اینکه تحقق این خواسته ها نباید به حریم کسی ( همسر ، فرزندان و کسانی که د رمحیط ما نفس می کشند ) آسیب برسونه ، یا وظایفی که با میل اختیار کردیم ، مختل کنه .

مثلا" اگه تو کنکور شرکت میکنی برای تحصیل باید بری انگلستان ، اما همسرت با این نقل و انتقال موافق نیست ، یا بجه دانشگاهی داری که درسشو دوست داره و نمیخواد درسشو نیمه کاره رها کنه ، باید تحقق این خواسته رو به تعویق بندازی .

یکی از توانائیهای خوب بالغ ، قدرت به تعویق انداختن خواسته است ، برنامه ریزی برای آینده و آه و افسوس نخوردن و امیدوار بودن برای تحقق آن در آینده . آگاهی شفا بخشه .عشق صبوری میاره . این دوست داشتن واقعی کودک درونه .

پس خواسته هایی رو که میتونیم محقق میکنیم و خواسته هایی رو که نمیتونیم ، برنامه ریزی و در مورد بعضی خواسته ها که امکانش نیست جایگزین می کنیم .

یک اصل دیگه ، اینه که خواسته هایی در کودکی داشته ایم که محقق نشده ، اما نا معقول و ضد ارزش های اخلاقیمون بودند ، اینا رو دوباره بررسی میکنیم و آگاهانه محقق نمی کنیم و با خیال راحت به سطل زباله می ریزیم . آرزوهای بررسی نشده ما رو اذیت میکنند ، اونایی که بررسی میشوند و آگاهانه کنار گذاشته میشوند در واقع قدرتشون رو از دست میدهند .

حالا وقتی خودمون در درون به صلح و هماهنگی نسبی رسیده ایم ، در مواجهه با دیگران حتما" و از ابتدا با بالغ وارد می شویم ، یادتون باشه این یک سنگر امن و بی درد سره . نیازها و خواسته ها همه مال کودکه و باید و نباید ها و درست و غلط کردنها و پیشداوریها و قضاوت همه مال والده .

بالغ در لحظه ی حاله . بنابراین همه چیز براش جدید و نو و قابل بررسی و تأمله ، بنابراین نه میزنه تو سر آدما و نه خودش نیازی داره که به خاطر رفع کمبودی با طرف برخورد نامناسب بکنه .
حالا اگه طرف مقابل در حالت والده ، بالغ کاملا" آماده ی رویارویی است ، میدونه ارزشهای خودش کدوم به درد خوره ، کدوم نه ، پس ضمن احترام به ارزشهای طرف مقابل ( بالغ ارزشهای طرف رو بالا پائین نمیکنه ) اجازه نمیده ارزشهای خودش خدشه دار بشه و اگه در حالت کودک هست ، میخواد نیازی رو برطرف کنه ، بالغ اگه تشخیص میده به کودک درونش آسیب نمیرسه ، وارد رابطه میشه و میذاره کودکش بره خوش بگذرونه و از ته دل بخنده ....
anvar anvar     دوشنبه, ‏1390/11/03 ‏10:11:29

فرمودید شخصیتی رو می شناسید که کودک خود رو کاملا"طرد کرده و هیچ تلاشی برای درمان نمی کنه، علاوه بر این ، با آلودگی تعصب، ظرفیت پذیرشش به حداقل ممکن رسیده و سرسختانه برعملکردهای خود صحه میذاره و برای هرکدوم از رفتارهای خودش ،قاعده ای و قانونی در ذهن داره...

مریم جون ، لطفا" در صورت امکان مثال روشن و واضحی بزنین ، یک نمونه عملکرد ، که مطمئن بشیم این تحلیل شما درسته . تا بعد بتونیم راه حل عملی پیدا کنیم . ( با فرض این که این شخص در زندگی شما حضور داره و عملش زندگی شما رو متأثر میکنه ، چون اگه حضور نداره و فقط شما ناظر هستید ، میگم ، فقط نگاش کن و کاری نداشته باش و دست از ارزیابی و قضاوت بردار و فقط براش دعا کن ، خدا به راه راست هدایتش کنه ) .

اطرافیان این شخص فقط مجبور به پذیرشند و بس..با فرض اینکه خود شخص هیچ تلاشی برای درک واقعیت نداشته باشه، در اینجا واکنش و رفتار صحیح چیه؟

شما مجبور نیستید مثل اطرافیانش برخورد کنید ، حریمهای شخصی خودتون رو بشناسین و اجازه ندین در مورد تربیت فرزندان و روابط همسرتون با شما دخالت کنه ، ضمن این که با احترام به ویژگیهای ایشان به حریم شخص ایشان کاری ندارید و نمی خواهید ( ناخواسته ) به ایشان کمک کنید و او را از گمراهی برهانید ولی اگر از شما کمک میخواهد با کمال میل ، آنچه میدانید در اختیارش بگذارید و البته انتظار نداشته باشید که بنا بر نصایح شما عمل کند و بسیار مهم است که بتوانید وقتی کاملا" برعکس عمل میکند ، هنوز برایش ارزش قایل باشید و دوستش بدارید .اگر چنین نمونه ای در محل زندگی شما حضور داره و مدام مشغول تیر پراکنی هست ، دنبال راههای فرار بگردید . باید هر طور که میشود از سر راه این آدمها کنار برویم .( البته حتی الامکان ، در صورت تمایل واضحتر بگوئید ).

سوال دیگه من هم مربوط به افرادی ست که در شرایط نامناسب،کودک فعال دارند.مثلا"درجایی که ما مایل به مناظره بالغ-بالغ هستیم درحالی که شخص دائما"از جانب کودک درونش پاسخ میده و مسیر رابطه منحرف میشه. به نظر شما بهترین رفتار در این شرایط  با حفظ احترام متقابل ، چیه؟

در اینصورت به نظر من بهترین رفتار اول سکوت و یک توجه هست ، بگذارید حرفش را کامل بزند و با بالغتان پاسخ مناسب بدهید ، احترام ، توجه و دیدن . بعد اگر ادامه پیدا کرد و دیدید جلب توجه اون ناشی از اذیت کردن و کرم ریختن است ، سکوت و بی اعتنایی و طعمه نشدن ، ضمن دیدن دامهایی که پهن کرده ، دامها را عملا" نادیده بگیرید و دور بزنید ، سکوت کنید و ببخشید و خودتون رو به نافهمی و خنگی بزنید . توجه منفی ، قضیه رو طولانی و کشدار میکنه و همیشه آسیب پدید میاره .

                                                                           متشکرم و موفق باشید .
anvar anvar     دوشنبه, ‏1391/04/26 ‏17:08:08

سلام دوستان

این روزها مطلبی را متوجه شدم که نظر تامس هریس در مورد اولین انتخاب کودک مبنی بر پذیرش " من خوب نیستم ، شما خوب هستید " به دلیل تآثیر کلیسای مورد علاقه ی تامس هریس و اعتقاد او مبنی بر " گناه اولیه " بوده که مورد نقد روانشناسان قرار گرفته است و خود او هم در سال 2006 این نقدر را پذیرفته و گفته است :

اگر کودک در شرایط مساعد با پدر و مادر مراقبت کننده و آگاه بزرگ شود اولین انتخابش میتواند وضعییت آخر یا   STATE OKباشد .
" من خوب هستم ، تو خوب هستی "
                                                                                                                  موفق باشید .
Taraneh Taraneh     جمعه, ‏1392/12/09 ‏14:37:08

من بعد از مدتها دوباره به اینجا اومدم!! چقد خوبه که خلاصه ای از این کتاب در اینجا موجوده!! بسیار لذت بردم و استفاده کردم، فقط اینکه میشه این refrence این مطلبی که مورد انتقاد روانشناسان قرار گرفته را بدونم و به آن دسترسی داشته باشم؟؟ چون من در مورد وضعیت ها مشغول به تحقیق هستم. بازم ممنونم!!
payannameh88 برزین     دوشنبه, ‏1393/08/19 ‏18:33:31

سلام خانوم انور. خیلی خوب و علمی و آموزنده بود. سپاس فراوان. امیدوارم این کار مفید شما ادامه پیدا کند. متاسفانه با این موضوع مهمی که شما گفتید خیلی دست به گریبانیم. جدیدا هم کتابی با عنوان عشق ویرانگر دیدم که به اختلالات شخصیت پرداخته بود. اختلالاتی مثل پارانویید(شکاک)، اسکیرویید(منزوی)، اسکیزوتایپال(عجیب غریب)، ضداجتماعی و مرزی و وسواسی و ... .
payannameh88 برزین     دوشنبه, ‏1393/08/19 ‏18:41:16

آیا این امکان هست که والد را به کلی حذف کرد و بالغ این نقش رو به عهده بگیره و اینکه این موضوع آسیب رسان نیست؟
ghader ghader     سه شنبه, ‏1393/10/16 ‏19:22:53

سلام بر شما دوست عزیز .
امکان حذف والد را ما هرگز نداریم . چرا که مانند این است که شما بگویید، ممکن است من باید ونباید در کارهایم نداشته باشم ؟!
ما امکان حذف هیچ کدام از جنبه های شخصیتی خود را نداریم .
فقط میتوانیم بر  آنها هوشیار تر باشیم و کمتر از آنها تاثیر بگیریم . و با مطاله و رشد و البته تجربه و کار بر روی خود قسمت بالغ ذهنمان را فعال تر کنیم .
« نمایش همه نظرات »
« نمایش همه صفحات »

املاک A4A: طراحی سئو