 |
anvar چهارشنبه, 1388/02/02 14:02:54
پائولوکوئلیو در ایران
|
|
« نمایش همه نظرات »
« نمایش همه صفحات »
« نمایش 10 نظر قبلی »
|
 |
ashkyar یکشنبه, 1391/02/10 01:26:21
به جای آنکه ثابت کنی بهتر از آنچه نشان می دهی هستی، بخند. به تمام مشکلات و نگرانی هایت بخند. اضطراب را جدی نگیر.
در ابتدا کار سختی است، اما به ندرت به آن عادت می کنی.
|
 |
ashkyar جمعه, 1391/02/15 23:53:56
ظاهر به عادی بودن یعنی داشتن لبخند بر لب
وقتی میل به گریه دارد آدم را میکشد!
پائولو کوئلیو
|
 |
ashkyar یکشنبه, 1391/02/24 01:56:03
هیچ چیز ناپدید نمی شود،همه چیز در زمان ذخیره می شود. اولین بوسه من کجا بایگانی شده؟ در گوشه ی نهفته ای از مغزم؟
اولین بوسه من از همیشه زنده تر است و هرگز فراموشش نمی کنم، همین جاست دوروبرم .
پائولو کوئلیو
|
 |
ashkyar شنبه, 1391/03/06 00:27:19
وقتی که عاشق می شویم، حتما لازم نیست بدانیم که اطرافمان چه می گذرد، زیرا همه اتفاقات در درون ما میوفتد.
پائولو کوئلیو
|
 |
ashkyar یکشنبه, 1391/04/18 14:21:59
در فولکلور آلمان ، قصه ای هست که این چنین بیان می شود :
مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده . شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد ، برای همین ، تمام روز اور ا زیر نظر گرفت. متوجه شد که همسایه اش در دزدی مهارت دارد ، مثل یک دزد راه می رود ، مثل دزدی که می خواهد چیزی را پنهان کند ، پچ پچ می کند ،آن قدر از شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد ، لباسش را عوض کند ، نزد قاضی برود و شکایت کند .
اما همین که وارد خانه شد ، تبرش را پیدا کرد . زنش آن را جابه جا کرده بود. مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه اش را زیر نظر گرفت و دریافت که او مثل یک آدم شریف راه می رود ، حرف می زند ، و رفتار می کند .
پائلو کوئیلو
|
 |
ashkyar جمعه, 1391/05/20 22:55:32
چیزهایی در زندگی هست که برچسبی روی خود دارند، با این مضمون :
« تو قدر مرا نخواهی دانست , مگر اینکه مرا از دست بدهی و دوباره به دست بیاوری .»
|
 |
ashkyar شنبه, 1391/06/18 15:14:00
سفر به زندگی های گذشته مثل این می ماند که سوراخی در کف آپارتمانت بکنی و بعد بگذاری آتش آپارتمان طبقه پایین ، آپارتمان فعلی ات را بسوزاند و خاکستر کند.
پائلو کوئیلو
|
 |
ashkyar یکشنبه, 1391/08/21 22:55:03
اگر به خودت ایمان داشته باشی دیگر نیازی نخواهی داشت که از دیگران بخواهی باورت کنند
پائولو کوئیلو
|
 |
ashkyar یکشنبه, 1391/08/28 02:06:18
از دست دادن هر انسانی که دوستش می داشتم آزاردهنده بود ...
گرچه اکنون متقاعد شده ام که هیچکس،کسی را از دست نمی دهد، زیرا هیچکس مالکِ کسی نیست...
این تجربۀ واقعی آزادی است؛
داشتن مهمترین چیزهای عالم بی آنکه صاحبشان باشی! "پائولو کوئیلو ___یازده دقیقه "
|
 |
فرحناز یکشنبه, 1394/01/30 12:26:16
ﻣـﺮﺩﯼ ﺑـﻪ ﺯﻧـﺶ ﮔـﻔـﺖ: "ﻧـﻤـﯿـﺪﺍﻧـﻢ ﺍﻣـﺮﻭﺯ ﭼـﻪ ﻛـﺎﺭ ﺧـﻮﺑـﯽ ﺍﻧـﺠـﺎﻡ ﺩﺍﺩﻡ ﻛـﻪ ﯾـﻚ فرشته ﺑـﻪ ﻧـﺰﺩﻡ ﺁﻣـﺪ ﻭ ﮔـﻔـﺖ ﻛـﻪ ﯾـﻚ ﺁﺭﺯﻭ ﻛـﻦ ﺗـﺎ ﻣـﻦ ﻓـﺮﺩﺍ ﺑـﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺵ ﻛـﻨـﻢ"!
ﺯﻥ ﺑـﻪ ﺍﻭ ﮔـﻔـﺖ: "ﻣـﺎ ﻛـﻪ 16 ﺳـﺎﻝ ﺍﺟـﺎﻗـﻤـﻮﻥ ﻛـﻮﺭﻩ ﻭ ﺑـﭽـﻪ ﺍﯼ ﻧـﺪﺍﺭﯾـﻢ، ﺁﺭﺯﻭ ﻛـﻦ ﻛـﻪ ﺑـﭽـﻪ ﺩﺍﺭ ﺷـﻮﯾـﻢ.
ﻣـﺮﺩ ﺭﻓـﺖ ﭘـﯿـﺶ ﻣـﺎﺩﺭﺵ ﻭ ﻣـﺎﺟـﺮﺍ ﺭﺍ ﺑـﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﺗـﻌـﺮﯾـﻒ ﻛـﺮﺩ، ﻣـﺎﺩﺭﺵ ﮔـﻔـﺖ: "ﻣـﻦ ﺳـﺎﻟـﻬـﺎﺳـﺖ ﻛـﻪ ﻧـﺎﺑـﯿـﻨـﺎ ﻫـﺴـﺘـﻢ، ﭘـﺲ ﺁﺭﺯﻭ ﻛـﻦ ﻛـﻪ ﭼـﺸـﻤـﺎﻥ ﻣـﻦ ﺷـﻔـﺎ ﯾـﺎﺑـﺪ"
ﻣـﺮﺩ ﺍﺯ ﭘـﯿـﺶ ﻣـﺎﺩﺭﺵ ﺑـﻪ ﻧـﺰﺩ ﭘـﺪﺭ ﺭﻓـﺖ، ﭘـﺪﺭﺵ ﺑـﻪ ﺍو ﮔـﻔـﺖ: "ﻣـﻦ ﺧـﯿـﻠـﯽ ﺑـﺪﻫـﻜـﺎﺭﻡ ﻭ ﻗـﺮﺽ ﺯﯾـﺎﺩ ﺩﺍﺭﻡ، ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻓـﺮﺷـﺘـﻪ ﺗـﻘـﺎﺿـﺎﯼ ﭘـﻮﻝ ﺯﯾـﺎﺩﯼ ﻛـﻦ"
ﻣـﺮﺩ ﻫـﺮﭼـﻪ ﻓـﻜﺮ ﻛـﺮﺩ, ﻫـﻮﺍﯼ ﻛـﺪﺍﻣـﺸـﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺷـﺘـﻪ ﺑـﺎﺷـﺪ، ﻛـﺪﺍﻡ ﯾـﻚ ﺍﺯ ﺍﯾـﻦ ﺍﻓـﺮﺍﺩ ﺗـﻘـﺪﻡ ﺩﺍﺭﻧـﺪ، ﺯﻧـﻢ؟ ﻣـﺎﺩﺭﻡ؟ ﭘـﺪﺭﻡ؟
ﺗـﺎ ﻓـﺮﺩﺍ ﺭﺍﻩ ﭼـﺎﺭﻩ ﺭﺍ ﭘـﯿـﺪﺍ ﻛـﺮﺩ ﻭ ﺑـﺎ ﺧـﻮﺷـﺤـﺎﻟـﯽ ﺑـﻪ ﭘـﯿـﺶ فرشتهﺭﻓـﺖ ﻭ ﮔـﻔـﺖ: "ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﻡ ﻛـﻪ ﻣـﺎﺩﺭﻡ ﺑـﭽـﻪﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮔـﻬـﻮﺍﺭﻩﺍﯼ ﺍﺯ ﻃـﻼ ﺑـﺒـﯿـﻨـﺪ“!
ﭼـﻘـﺪﺭ ﺧـﻮﺑـﻪ ﻣـﺎ ﻫـﻢ ﮐـﻤﯽ ﻓـﮑـﺮ ﮐـﻨـﯿـﻢ ﻭ ﻋـﺠـﻮﻻﻧـﻪ ﺗـﺼـﻤـﯿـﻢ ﻧـﮕـﯿـﺮﯾـﻢ💐. . (ﭘﺎﺋﻮﻟﻮ ﮐﻮﺋﯿﻠﻮ)
|
|
« نمایش همه نظرات »
« نمایش همه صفحات »
|