 |
علی دوشنبه, 1389/06/29 20:19:49
شعری که مکالمه ای از سمت خدا با انسان است. بخوانید...
|
|
« نمایش همه نظرات »
« نمایش همه صفحات »
« نمایش 10 نظر قبلی »
|
 |
باران پنج شنبه, 1391/10/21 07:56:56
سمیه جون حالا فکر کن اگه یکی دیگه یه ذره از تو بیشتر اونو دوست داشته باشه چی؟ به قول خودت خدا قولشو به یکی دیگه داده باشه چی تو فقط داری سلامتی و فرصتهای قشنگ و طلایی خودت رو که یه نعمت و هدیه گرونی از طرفه خداست از دست میدی همه ما آدما این روزها رو به یه نحوی گذروندیم خواهش میکنم منطقی فکر کن اصرار زیاد تو هر چیزی خوب نیست! چرا داری با خودت این کارو میکنی چرا نا شکری میکنی چرا فقط چیزی رو که نداری میبینی بشین بشمار ببین چقد چیزای خوب و قشنگ و دوست داشتنی دور و برتن و تو اونها رو دست کم گرفتی دیگه وقتشه به خودت بیای یه جور دیگه نگاه کنی عزیزم یه زمانی نرسه که بیشینی و حسرت بخوری به این روزا بعضی وقتا واسه رسیدن به چیزایی که دوست داریم باید ازشون بگذریم به این فکر کن که عاشق شدن رو تجربه کردی یه عشق پاک خرابش نکن حالا ازت خواهش میکنم اگه دوست داشتی تو اتاق خدا جون مرسی از همه چیزای خوبی که خدا بهت داده اسم ببر و خدا رو شکر کن ببخشید اگه زیاد حرف زدم یا جیزی نوشتم که ناراحتت کرد هدف من ناراحت کردنت نبود فقط خواستم به خودت بیای شاد باشی عزیزم...
|
|
باران پنج شنبه, 1391/10/21 07:58:34
دوست خوب دوستیه که به روزهایت تلاش و به زندگیت آرامش میبخشد...
جبران خلیل جبران
|
 |
ساحل جمعه, 1391/10/22 18:34:08
خدایا در برابر هر آنچه انسان ماندن را به تباهی میکشاند ،مرا با نداشتن و نخواستن رویین تن کن .
خدایا!بر اراده،دانش،بی نیازی،من بیافزا.
خدایا خودخواهی را چنان در من بکش یا چندان بر کش تا خودخواهی دیگران را احساس نکنم و از ان در رنج نباشم.
خدایا!به من زیستی عطا کن که در لحظه مرگ،بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم...
"دکتر علی شریعتی"
|
|
ساحل دوشنبه, 1392/09/18 23:44:29
خدایا؛ اون عشق بزرگی که من دنبالش بودم
اون اتفاق عظیمی که مطمئن بودم باید بیفته تا زندگیم زیر و رو بشه
تو بودی...
و هیچ کس نمی دونه ... من ... حالا تو تنهایی و خلوتم ... با تو ... !
من حقیر با خدای بزرگ و عزیز و مهربونم چه عالمی دارم ...
و این عشق چقدر به من نیرو و امید و شادی میده ...
"کیانا وحدتی "
|
|
ساحل سه شنبه, 1392/11/29 00:39:09
خــدایـــا
دلم که برایت تنگ می شود ،
با آنکه می دانم همه جا هستی
اما به آسمان نگاه می کنم
چرا که آسمان سه نشانه از تو دارد:
بی انتهاست ، بی دریغ است
و چون یک دست مهربان همیشه بالای سرماست
|
 |
ghader چهارشنبه, 1392/11/30 23:10:52
سوال :
برای انسانی که سالها با انکار خدا و دور از او زندگی کرده و اکنون در مرحله هستی شناسی و خود شناسی است چه مراحلی برای بر قراری ارتباط با خدا لازم است؟
پاسخ:
چیزی به مفهوم برقراری ارتباط با خدا وجود ندارد.
شعاع نور خورشید چگونه میتواند با خورشید ارتباط برقرار کند؟
آنچه که برای برقرای ارتباط با خدا لازم است، " آگاه شدن " از این ارتباط است.
پذیرفتن آن،باور کردن آن، حس کردنش و درنهایت خویش را به نرمی، به شیرنی آن تسلیم کردن.
شاید در انکار خدا زندگی کرده باشی ؛ اما هرگز دور از او زندگی نکرده ای؛ چرا که خدا در انکار تو نبوده است.
|
 |
ashkyar پنج شنبه, 1393/03/22 01:20:03
رفتی...
|
|
ghader پنج شنبه, 1393/04/26 13:18:53
چون با منی ، در یمنی ، پیش منی
چون بی منی ، پیش منی ، در یمنی...
اشکیار جان اگر با منی ، من نرفتم... اومدم...
|
 |
فرحناز یکشنبه, 1393/07/06 22:16:57
ﻟﺌﻮﻧﺎﺭﺩﻭ ﺑﺎﻑ ﻳﮏ ﭘﮋﻭﻫﺸﮕﺮ ﺩﻳﻨﻰ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺩﺭ ﺑﺮﺯﻳﻞ
ﺍﺳﺖ. ﻣﺘﻦ ﺯﻳﺮ، ﻧﻮﺷﺘﻪ
ﺍﻭﺳﺖ
ﺩﺭ ﻣﻴﺰﮔﺮﺩﻯ ﮐﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ »ﺩﻳﻦ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﻯ« ﺑﺮﭘﺎ ﺷﺪﻩ
ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺍﻻﻳﻰﻻﻣﺎ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺁﻥ
ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺷﺖ، ﻣﻦ ﺑﺎ ﮐﻨﺠﮑﺎﻭﻯ، ﻭ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﮐﻤﻰ
ﺑﺪﺟﻨﺴﻰ، ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ : ﻋﺎﻟﻰ
ﺟﻨﺎﺏ، ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺩﻳﻦ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ؟
... ﺧﻮﺩﻡ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﻭ ﻻﺑﺪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﻔﺖ :
» ﺑﻮﺩﺍﻳﻰ« ﻳﺎ »ﺍﺩﻳﺎﻥ ﺷﺮﻗﻰ ﮐﻪ
ﺧﻴﻠﻰ ﻗﺪﻳﻤﻰﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﺴﻴﺤﻴﺖ ﻫﺴﺘﻨﺪ .«
ﺩﺍﻻﻳﻰﻻﻣﺎ ﮐﻤﻰ ﺩﺭﻧﮓ ﮐﺮﺩ، ﻟﺒﺨﻨﺪﻯ ﺯﺩ ﻭ ﺁﻧﮕﺎﻩ
ﮔﻔﺖ :
»ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺩﻳﻦ، ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺁﺩﻡ ﺑﻬﺘﺮﻯ
ﺑﺴﺎﺯﺩ .«
ﻣﻦ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭼﻨﻴﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﺧﺮﺩﻣﻨﺪﺍﻧﻪﺍﻯ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺷﺪﻩ
ﺑﻮﺩﻡ، ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ:
ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻬﺘﺮﻯ ﻣﻰﺳﺎﺯﺩ ﭼﻴﺴﺖ؟
ﺍﻭ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ:
»ﻫﺮ ﭼﻴﺰ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﻝﺭﺣﻢﺗﺮ، ﻓﻬﻤﻴﺪﻩﺗﺮ،
ﻣﺴﺘﻘﻞﺗﺮ، ﺑﻰﻃﺮﻑﺗﺮ، ﺑﺎﻣﺤﺒﺖﺗﺮ،
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﻭﺳﺖﺗﺮ، ﺑﺎ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖﺗﺮ ﻭ ﺍﺧﻼﻗﻰﺗﺮ ﺳﺎﺯﺩ .
ﺩﻳﻨﻰ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ
ﺷﻤﺎ ﺑﮑﻨﺪ، ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺩﻳﻦ ﺍﺳﺖ «
ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻦ ﭘﻴﺎﻣﻰ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺣﺮﻑﻫﺎﻯ ﺍﻭ ﻗﺮﺍﺭ
ﺩﺍﺭﺩ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ:
ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻦ ! ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺩﻳﻨﻰ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺭﻯ ﻭ
ﻳﺎ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﺍﺻﻼً ﺑﻪ ﻫﻴﭻ ﺩﻳﻨﻰ
ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﻧﺪﺍﺭﻯ، ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻦ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ . ﺁﻧﭽﻪ ﺑﺮﺍﻯ
ﻣﻦ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﺩﺍﺭﺩ، ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺗﻮ ﺩﺭ
ﺧﺎﻧﻪ، ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻭﺩﺭﮐﻞ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖ . ﺑﯿﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ
ﺑﺎﺵ،ﻋﺎﻟﻢ ﻫﺴﺘﯽ ﺑﺎﺯﺗﺎﺏ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻭ
ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻣﺎﺳﺖ
|
|
فرحناز یکشنبه, 1394/02/20 15:12:21
خداوندا...!
شنیده ام وام بدون بهره می دهی...!
آمده ام تا وام بگیرم...
نیاز به تعمیر و بازسازی دارم...
چشمانی قوی و آینده نگر می خواهم؛
تا بتوانم آنسوی سراب سالهای دور را ببینم...
شامه ای نیاز دارم تا بتواند بوی پلیدی را از پاکی تمیز دهد.
ذائقه ای می خواهم که بتواند طعم خوش صداقت را از تلخی ریا باز شناسد...!
گوش هایی نیاز دارم که بشنوند ناگفته های انسان های تنها را...!
و به پوستی ضخیم تر نیاز دارم؛
تا بتواند ضربات شلاق روزگار را آسان تر تحمل کند...!
و...
خداوندا نیاز به سرمایه دارم...
باید اقیانوسی از لبخند ذخیره کنم؛
تا در روزهای سختی و خشکسالی، لبانم کویر نشوند!
به قلبی بزرگتر احتیاج دارم...
آنقدر بزرگ تا بتواند همه نا مهربانی ها را در خود جای دهد! پاهایی از فولاد می خواهم؛
تا در میانه راه کوتاهی نکنند...!
چرا که راه دور است و مقصد بس زیبا و شگفت انگیز !!!
به زانو هایی که هرگز به زانو در نیایند...
به مغزی که بتواند تفکر کند...
و روحی که فقط به سوی تو مشتاق باشد...
تو و تنها تو ای پادشاه عالم!
خدایا...
با وام من موافقت میکنی...؟/:-)
|
|
« نمایش همه نظرات »
« نمایش همه صفحات »
|