کیانا وحدتی
راهنمای سایت
صفحه اصلی تالار گفت و گوزبان و ادبیاتموسیقی ایرانیکتابخانه کیانافیلم/کارتونمعماریاخبار و دانستنیهاپزشکی و سلامتبیداری معنویفرهنگ لغتدرباره کیاناورود
 


کیانا وحدتی
هم اکنون دگر چگونه ، با که بتوان گفت ؟ ! که در ظلمت سکوت در غربت حجیم فقدان آن...

جزئیات بیشتر...




Transformers تبدیل کننده ها
حادثه ای تخیلی, مایکل بی, دان مورفی ، تام دیسانتو ، لن بریس ,...

جزئیات بیشتر...


جزوه راهنمای پزشکی ذهن وبدن
« 7815 بازدید »

ghader ghader     یکشنبه, ‏1390/03/15 ‏01:58:33

بدن ابزاری برای راهنمایی ما به سمت رشد وتعالی هرجه بیشتر است، ودرد وبیماری وسایر علایم چراغ های راهنمای این جاده زندگی هستند، اگر به پیامهای بدن توجه کنیم هم سلامتی فیزیکی وهم سلامتی روحی خود را باز میابیم ، این کتاب خلاصه و راهنمایی از چندین کتاب (شفای زندگی، ریکی، جسم آرام وروح آرام،چهار اثر و پیام های بدن میباشد.
« نمایش همه نظرات »
« نمایش همه صفحات »
« نمایش 10 نظر قبلی »


mahdi mehdi     یکشنبه, ‏1390/08/29 ‏09:21:26

خسته نباشی

داداش هوای ما بزرگتر ها رو هم داشته باش
ghader ghader     شنبه, ‏1390/09/19 ‏17:58:14

ببخشید با تاخیر؛ مهدی جون هوا چی چی رو ؛ خودت که اوسسایییییییییییی...
وادامه مطلب :
زخمها(پوستی):
شما در نتیجه" ترس وهیجان"؛  آزرده و فرسوده شده اید.
راه کار :
نگاه دقیقی به آنچه مسبب این احساس است، بیاندازید. بدون طفره رفتن شاهد چگونگی عکس العمل ِخود(به ترسها وهیجان هایتان) باشید. اگر آگاهانه وارد این "احساسها" شوید،بزودی متوجه خواهید شد که ترس وهیجان ناپدید شده  ودوباره آرامش یافته وخوش بین  گشته اید. در این زمان زخمها نیز،کم کم، ناپدید خواهند شد.

گزیدگی :
گزیدگی به نحوی ،پذیرفتن تحقیر ویا ترس، است.
گزیدگی حیوانات  ناشی از خشم فروخورده ونیاز به مجازات کردن ِخود؛
وگزیدگی حشرات، به علت حساس گناه برای چیزهای کوچک میباشد.
راه کار :ر.ک. به زخمها

زونا:
زونا،حاکی از هیجانات دیرپا، عدم یقین و عدم تصمیم گیری است.
دردهای همراه با این بیماری،ریشه در پرخاشگری هایی دارد که تخلیه نشده وحالا به صورت تهاجم (به "خویش")، به سوی فرد بیمار،چرخیده اند.
راه کار :
سعی کنید به ریشه عدم یقین خود پی ببرید و از خود بپرسید کجا قادر به تصمیم گیری نبوده اید؟.
لازم است که درستان را  از این تجربه بگیرید، به جریان زندگی اعتماد کنید وآنچه را که اتفاق افتاده بپذیرید.
به زودی شما هدایت می شوید. اعتماد داشته باشید که، همه چیز به بهترین شیوه ممکن به پیش می رود.
ghader ghader     شنبه, ‏1390/09/19 ‏17:59:17

زگیل:
زگیل ها نشان دهنده آنست که شما، جنبه ای درونی از خود را زشت یافته اید.
شاید احساس میکنید که این زگیل شما را زشت کرده است.
راه کار :
این مسئله را درک کنید که هرچیزی در درون شما بیانگر بازی متنوع زندگی است.به این دلیل هرچیز حق حیات دارد و در شکل خود زیباست. لازم است که از محکوم کردن آنچه دوست ندارید،دست بردارید. شما هم زیبا هستید و ارزش عشق ورزیدن دارید.هنگامیکه به این نکته پی ببرید، دیگر لازم نیست زگیلی داشته باشید.

سوختگی ها:
سوختگی،آسیبی به پوست است که محدودیتی میان فرد ودنیای اطراف او ایجاد می کند.
برای آنکه قادر باشید واقعا دوست بدارید،باید،این محدودیت ها را کنار نهید.
شاید شما خود را سوزانده اید؛برای اینکه، آرزویی سوزان برای دست یافتن به "عشق" دارید. اما هنوزآمادگی ِ لازم را ندارید تا خود را وقف کنید. شاید "زندگیتان را" اشتباهی سوزانده اید و حالا احساس سوختن وهدر رفتن میکنید.
امکان این نیز هست که شما درمورد "خطر"، اشتباه کرده باشیدو درنتیجه انگشتتان را، سوزانده اید.
راه کار :
آتش؛ مظهر زنده انرژی است. هنگامی که این انرژی، شکل عشق میابد،قلب شما را نرم میکند. اجازه دهید این اتفاق برایتان روی دهد؛ از سوی دیگر، اگر از خشم میسوزید،بنشینید وبدون آنکه احساسات خود را بر دیگران منعکس کنید،فقط نگاهی آگاهانه،به آنچه درجریان است بیاندازید. پس ازآنکه مدتی خشم شما شعله ور شد،رفته رفته فروکش نموده و دودخواهد شد. شما حتما،دوباره جایی برای صلح ، هماهنگی و عشق در وجودتان، می یابید.
ghader ghader     چهارشنبه, ‏1390/10/28 ‏12:00:37

دستگاه حرکتی، اسکلتی وبافت همبندی:
دستگاه حرکتی بدن نماد حرکت وقابلیت انعطاف است. وظایفی چون حفظ تعادل و تحمل وزن و سنگینی داخلی و خارجی.
برای مثال در مورد بعضی از افراد می گوییم"صاف" وبرخی دیگر"عصا قورت داده" و"کله شق"؛ حال آنکه میدانیم غالبا افراد مسن  باگذر زمان خمیده می شوند.
ماهیچه ها واندامهای ما نماد فعالیت وحرکت هستند.
به کمک دستانمان ،میتوانیم همه را بگیریم ویا نگه داریم. بنابراین دستهای ما در حکم قدرت دریافت ،درک مسائل وحفظ آن ها هستند.
با پاهایمان زندگی را به پیش میبریم . ومشکلات این ناحیه، اشاره به مشکلات درونی با این مفهوم دارند.
ما از پاهایمان برای ایستادن روی زمین استفاده می کنیم .برخی  از ما خیلی محکم وبرخی سُستر.
بنابراین پاها وتوان ایستادن برزمین ،به تواضع ودرک مربوط اند.
توانایی ِخم شدن زانوهایمان، بستگی به تواضعمان دارد. بنابراین مشکلات زانوها در ارتباط با این مساله است.
استخوانها نشانگر ِعمیق ترین چیزیست که در ما و درناخودآگاه ِمان وجود دارد.
روی استخوانها هرچه هست نشان دهنده رابطه ما با زندگی ساخته ونهاده شده است. وقتی ازدرد ِاستخوان رنج میکشیم ،به این معنیست که ما از ساختارهای درونمان واعتقادات زندگیمان،درحال ِزجرکشیدنیم.
گردن(و دردها وخشکی):
گردن ،مرتبط با انعطاف پذیری در زاویه های دیدمان، از زندگی ومسائل آنست .
بنابراین خشکی وسفتی گردن ،با کله شقی ولجاجت ما، ارتباط دارد. افرادی با مشکلات گردن غالبا دید محدودی  به مسائل دارند و معمولا از"خودخواهی،سختی وسماجت خود بیخبرند".
تفاوت تنش های گردن وشانه، تنها در اینست که در تنش گردن هنوز در مرحله ای هستیم که هنوز مسائل وچیزها، از دروازه عمل گذر نکرده اند.
تنش ودرد، درقسمتهای بالای گردن وشانه،به این مفهومست که در"رابطه با قدرت"،بر روی خود،فشارهایی رامتحمل گشته ایم ،ما درمقابل کاری قرار داریم که یا نمیتوانیم؛ یا نمیدانیم ویا بلد نیستیم آنرا انجام دهیم.
راه کار :
اگر یادبگیرید،انعطاف پذیر وصبور، باشید وعقاید دیگران رابررسی نموده و بپذیرید،گردن ِشما هیچگاه خشک نشده و درد،نخواهد گرفت.
ghader ghader     شنبه, ‏1390/11/29 ‏19:47:24

این هم نمونه ای از داستان بیماریهای ذهن  وبدن :

مرا بغل کن:
روزی زنی روستائی که هرگز حرف دلنشینی از همسرش نشنیده بود، بیمار شد شوهر او که راننده موتور سیکلت بود و از موتورش براى‌ حمل و نقل کالا در شهر استفاده مى‌کردبراى اولین بار همسرش را سوار موتورسیکلت خود کرد.
زن با احتیاط سوار موتور شد و از دست پاچگی و خجالت نمی دانست دست هایش را کجا بگذارد که ناگهان شوهرش گفت:...مرا بغل کن.
زن پرسید: چه کار کنم؟
و وقتی متوجه حرف شوهرش شد ناگهان صورتش سرخ شد با خجالت کمر شوهرش را بغل کرد....!!!!
و کم کم اشک صورتش را خیس نمود.
به نیمه راه رسیده بودند که زن از شوهرش خواست به خانه برگردند،
شوهرش با تعجب پرسید: چرا؟ تقریبا به بیمارستان رسیده ایم.
زن جواب داد: دیگر لازم نیست، بهتر شدم. سرم درد نمی کند. شوهر همسرش را به خانه رساند ولى هرگز متوجه نخواهد شد که گفتن همان جمله ى ساده ى "مرا بغل کن" چقدر احساس خوشبختى را در قلب همسرش باعث شده که در همین مسیر کوتاه، سردردش را خوب کرده است.
ghader ghader     شنبه, ‏1391/01/19 ‏19:13:40

فلسفه زندگی انسان امروز در این جمله خلاصه می شود : فدا کردن آسایش زندگی برای ساختن وسایل آسایش زندگی.....!!!!
ghader ghader     سه شنبه, ‏1391/01/22 ‏00:15:35

ادامه فرهنگ دردها و آشنایی با زبان ذهن بدن :
شانه(ومشکلات کلی):
- جایی که وزن جهان را حمل میکنیم   -ترس از مسوولیت      -خانمها چیزهای زیادی در این جا ذخیره، میکنند.
شانه، محلی برای به دوش گرفتن وحمل کردن است.
بنابراین،مشکلات آن؛ نمایانگر به دوش کشیدن ِباری بیش ازحد،سنگین است.حمل این بار یا مسوولیت برشما بسیار گران آمده است.
راه کار :
به آنچه بدوش گرفته اید نگاه کنید وببینید آیا حمل باری به این سنگینی، ضروری است؟
شجاع باشید تااین بار را،زمین نهید وشانه هایتان سبک شود. اگرچنین کنید،دیگر بدن شما ،با چنین حالت ناراحت کننده ای اخطار نمیدهد وزندگی ِراحتتر و آزادتری را تجربه خواهید نمود ودیگرزندگی برایتان،کمتر شبیه به یک بار ِسنگین میگردد.

بازو:
بازوان ما، با گنجایش ِدریافت ما از زندگی، مرتبط میباشند.
تنش های آن از جمله درد یا گرفتگی ؛نشانه مشکل داشتن دربروز دادن ِعکس العملیست که احساس میکنیم باید نشان دهیم. زخم های ناخودآگاه عمیق و خاطرات اینگونه که به سطح آمده و شخص نمی خواهد آنرا قبول کند، توسط دردهای بازو، بروز خواهند یافت. اگر خاطره ای که بسطح آمده ، بسیار شدید باشد، حتی شکستگی  را نیز، ممکن است  فرد تجربه کند.!
راه کار :
این مسئله را درک کنید که بدون تجربه شب،لذت روز، امکان پذیر نمیباشد،زخمها وخاطرات ِناگوار،همان قسمتی از زندگیست که لذت خوشیهای زندگی را درنظرمان،چندین برابرمیکند.(مانند ِدرک لذت ِسلامتی،بعد ازیک بیماری ِسخت).

آرنج :
آرنجها، نشانه انعطاف پذیری ما در تغییر جهت (در مسیر زندگی وانتخابهایمان)هستند.
هنگامیکه یکی از آرنج هایمان درد میکند،یعنی برای پذیرش چیزیکه به سرمان میآید ویا موقعیت هایمان دچار مشکل شده ایم. در سطح بازو این تنش، دررابطه با نشان دادن عکس العمل های ماست.؛ پس اتفاقی افتاده یا کسی عملی، انجام داده که ما آنرا رد میکنیم ویا پذیرفتن آن برای ما، مشکل است،مگر با اجبار یا زور!.
همچنین تنش های آرنج به ما، از ناخوشایند بودن ِطریقه عمل مربوط به خود یا دیگری خبر میدهد.
راه کار :
به مسیر زندگی خود دقت کنید،آیا در عوض کردن مسیرهای زندگی خود انعطاف پذیر هستید؟ یا اینکه عواطف وهیجانهای کهنه،شما را در نقطه ای معین،ثابت نگه داشته است؟
لازم است تغییری در مسیر زندگی (ویابرخورد ِخویش با دیگران) ایجاد نمایید و پذیرای تجربه های تازه باشید.
Mehdi Mehdi     سه شنبه, ‏1391/01/22 ‏08:21:06

ممنون قادر جان
ghaderr ghader     شنبه, ‏1391/07/15 ‏23:35:36

از اونجایی که دیدم بیشتر دوستان به مباحث کلی و همه گیر علاقه بیشتری دارند تا مسائل تخصصی درمانی چند نکته که به درد همه از این پزشکی ذهن بدن میخوره رو براتون گذاشتم.

هرگونه جوش ؛کورک ودمل وسوختگی وبریدگی وهرگونه تب وزخم وجراحت والتهاب وتورم،جملگی نشانه خَشم هستند.
راه کار درمانی :
هراندازه در سرکوبی خشم بکوشیم،"آن" راه نشان دادن ِخود را پیدا میکند. جوش وخروشی که خشم میافریند،باید رها شود وبیرون بریزد. میترسیم خشمها دنیایمان را خراب کند،حال آنکه کافیست با گفتن "من ازاین مساله خشمگینم"خشم خود را آزاد کنیم.میتوانیم در خشم از دیگران ،خشم خودرا با مشت زدن ولگد به رختخواب،تخلیه کنیم ویا در اتومبیل خود جیغ بکشیم، یا تنیس بازی کنیم. اینها راههایی بی آزار ِجسمانی برای رها کردن خشم هستند«ورزش وفعالیت بدنی وبازی شدید».

دردها :
درد :
هرگونه درد، نشانه احساس گناه است. گناه همیشه جویای مجازات است ومجازات درد میآفریند. درد مزمن،ناشی از احساس گناه مزمن است؛که اغلب چنان عمیق مدفون شده ،که دیگر حتی از وجودش نیز،خبر نداریم.
درد، همیشه مانعی در جریان زندگی و غالبا نتیجه احساسات سرکوب شده است .
آن ناحیه از بدن ،جایی که شما احساس درد میکنید،نماد جنبه درونی شماست،یعنی در آنجا احساس قید وبند دارید.
راه کار :
اکنون محکومیت شما تمام شده،پس بگذارید از زندان بیرون بیایید،بخشایش تنها راه رها کردن است.
درد را، محکوم ویا سرکوب نکنید. درد سخن ازمسئله مهمی دارد، به آن توجه کامل کرده وبه عمق آن نفوذ کنید. سپس،آنرا با تمام ِآگاهی خود احساس کرده وبه آن خوشامد بگویید. اگر این کار را انجام دهید، درد به وظیفه خود عمل کرده وناپدید میشود.برای آنکه ازعدم بازگشت درد مطمئن شوید،توجه خود را به جنبه روانی که ،این درد بیانگرآن بوده،معطوف کنید
(این همان ناحیه ایستکه باید خود را رها سازید.حتی میل به تنبیه خودرا رها کنید.در رهایی می آموزید،که چگونه دوباره زندگی کنید...).
ghaderr ghader     جمعه, ‏1391/07/28 ‏13:41:07

برای خودم مینویسم
خودم تنها
تا بدانم دانستن زندگی کم اهمیت تر از خود زندگی نیست
بقول سقراط زندگی که دیده نشده باشد ، ارزش زیستن ندارد ...
اگر میخواهی زندگیت زیبا شود ، تنها چیزی که لازم است تغییر دهی ، نگاه  و زاویه دید خود به زندگی است
زندگی زیبا تنها در نگاه های زیبا ، قابل رویت است .
درسهای خود را از زندگی بگیر، و ببین که چه سریع همه چیزت تغییر میکند و آرامش وسعادت ، وجودت را فرا میگیرد...
وپزشکی ذهن بدن را به عنوان قسمتی از همین تغییر نگاه همیشه مدنظر داشته باش...
داروها فقط علایم را خاموش  میکند، ولی بیماری را...
این خود تو هستی که باید کنترل کنی...
هیچ کسی جز تو توان این کار را نداردو....
« نمایش همه نظرات »
« نمایش همه صفحات »

املاک A4A: طراحی سئو