 |
بابای نگار یکشنبه, 1391/02/24 16:42:59
شیخ سعدالدین محمود بن امین الدین عبدالکریم بن یحیی شبستری عارف و شاعرنامدار آذربایجانیدر قرن هشتم...
|
|
« نمایش همه نظرات »
« نمایش همه صفحات »
« نمایش 10 نظر قبلی »
|
 |
بابای نگار پنج شنبه, 1391/03/18 15:28:29
6. در آدم شد پدید این عقل و تمییز که تا دانست از آن اصل همه چیز
7. چو خود را دید یک شخص معین تفکر کرد تا خود چیستم من؟
8. ز جزوی سوی کلی یک سفر کرد وز آنجا باز بر عالم گذر کرد
9. جهان را دید امر اعتباری چو واحد گشت در اعداد ساری
10.جهان امر و خلق از یک نفس شد که هم آن دم که آمد باز پس شد
|
 |
ivan_makhof جمعه, 1391/03/19 11:38:51
من خیلی در توضیح دادن شعر موفق نیستم ولی برداشت خودم به زبون ساده اینه
عقلی که باعث تفاوت بین ادم و سایر موجوداته کمکی شد برای ادم تا همه چیزو بشناسه و بعد به این فکر بیافته که اصلا من خودم کی هستم یا چی هستم که هنوز دنبال جوابش هست کل دنیا رو این ادم با تکیه بر عقل و ساخت وسایل جور واجور زیر ورو کرد تا بفهمه که این دنیا پایدار نیست و به قدرتی وابسته هست و همین قدرت هست که در دمی دنیا رو بوجود اورده و در باز دمی میتونه کلشو ویران کنه
حالا این برام مساله هست که با توجه به اینکه تمام این چیزها رو میدونه چرا ادمی مثل من به عوامر ودستورات این قدرت مطلق توجهی نداره و کار خودشو میکنه واصلا به اینکه این دنیا محل گذره و پلی هست برای اون دنیا توجهی نمیکنه
|
 |
fariba جمعه, 1391/03/19 12:56:09
با سلام و تشکر از بابای نگار عزیز بخاطر ایجاد این اتاق خوب ایوان عزیز بنظرم شیخ محمود شبستری در این شعر مراحلی رو که یک انسان از خود شناسی تا خداشناسی طی خواهد کرد گفته ، بنظر شما این سؤال "من چیستم؟" ذهن همۀ انسانهای دورو برمون رو مشغول کرده و بدنبال پیدا کردن جواب این سؤال تلاش میکنند ؟ تازه وقتی این سؤال ایجاد شد و برای رسیدن به جواب تلاش کردیم با لطف خداوند به دانش این مسئله مجهز میشیم، اما تا این دانش جزء باورمون بشه و به ایمان و یقین برسیم باز مراحل زیادی مونده و بعد مهم اینه که این آگاهی و دانشی که بدست آوردیم در عمل و نحوۀ زندگیمون تأثیر گذار باشه و تغییر ایجاد کنه و در واقع دانش به بینش تبدیل بشه . میخوام بگم اغلب ما آدمها در قدم اولیم و چیزی که شما انتظار دارید شاید قدمهای آخر باشه (خودشناسی و بعد خودسازی )
|
 |
ivan_makhof شنبه, 1391/03/20 16:39:59
فریبا جان مرسی یه مقداری جوابمو گرفتم ولی اگه در توانتون هست کاملتر بگید یا از دوستان اگر کسی کاملتر بگه ممنون میشم
باز به خاطر این لطفتون ممنونم فریبا جان
|
 |
anvar سه شنبه, 1391/03/30 10:27:35
بابای نگار عزیز با سلام
منتظر شدم تا دوستان نظرشون رو مطرح کنند یا شاید خودشما توضیح بیشتری بدین ، با اجازه من به اندازه ی وسع درک خودم استنباطمو میگم و از دوستان میخوام که اصلاح فرمایند .
6 . در آدم شد پدید این عقل و تمییز که تا دانست از آن اصل همه چیز
در انسان این قوه ی تشخیص و تمییز بین خوب و بد ، تلخ و شیرین و فهم دوگانگی و تضاد موجود در زمین پدید آمد ( تنها موجودی که امکان وقوف به وضعییت خودش رو داره و قادره بپرسه و دنبال جواب سوالاتش بگرده ) که میتواند در صورت جستجو به اصل هر چیز پی ببرد،مثل آرزویی که حضرت محمد داشت،خدایا همه ی چیزها رو همانطور که هستند ( کماهی ) به من نشان بده و البته خداوند هم این آرزو را محقق کرد .
7. چو خود را دید یک شخص معین تفکر کرد تا خود چیستم من؟ وقتی متوجه شد که فردیت داره و شخص خاصی هست که از همه ی جهان مجزاست و موجود است . بلافاصله پرسی : من چیستم ؟ اون چیه ؟ چیزهایی هست که از من جداست .
8. ز جزوی سوی کلی یک سفر کرد وز آنجا باز بر عالم گذر کرد
شروع کرد به جستجو ، از خودش به بیرون و به عالم .
9. جهان را دید امر اعتباری چو واحد گشت در اعداد ساری و قتی دیدن اتفاق افتاد ، یعنی مشاهده کرد ، توجه کرد دید در جهان همه ی امور اعتباری اند یعنی محدودند ، چرا که امر اعتباری ماهیت ( صورت ) ایجاد میکنه ، شکل پدید میاره . مثلا" مربع 4 ضلع داره ، مثلث 3 ضلع و دایره ضلع نداره ، درخت این ویژگیها رو داره و رودخون این و آدم آن . و اگر اعتبارات را بردارند ( یعنی خطها و محدودیتها را ) میشه یکی و واحد . هر گونه تکثری اعتباری است .
10.جهان امر و خلق از یک نفس شد که هم آن دم که آمد باز پس شد
جهان امر یعنی : یعنی عالم مجردات . در ذهن ما پدید میاد ، میگیم درخت و درخت را تصور می کنیم ، در ذهن ایجاد می کنیم . جهان خلق : یعنی عالم . خداوند هم عالم خلق دارد هم عالم امر . همه در یک آن اتفاق افتاد .
موفق باشید .
|
 |
ساحل یکشنبه, 1391/07/16 15:27:16
دلتنگیم را برای تو با مداد کودکی هایم می نویسم که هیچگاه دروغ نمیگوید...
|
 |
بابای نگار چهارشنبه, 1391/07/26 19:52:30
با سلام خدمت دوستان عزیز و با تشکر از همکاریتان
مثنوی گلشن راز مهمترین و مشهورترین اثر منظوم محمود شبستری است که در بردارندهٔ اندیشههای عرفانی وی میباشد. با وجود حجم اندکش، این کتاب یکی از یادگارهای پرارزش و بلندنام ادبیات عرفانی کهن فارسی است، که در آن بیان مفاهیم صوفیانه با شور، شوق، و روانی ویژهای همراهگردیده است. مطابق شیوهٔ معمول عطار و مولانا، در اینجا نیز، از حکایات و تمثیلات برای بیان و عرضهٔ مؤثّر معانی عرفانی و حکمی استفاده شده است.
شبستری این مثنوی را در پاسخ به پرسشهای امیر حسینی هروی سروده است. در هفدهم ماه شوال سال ۷۱۷ فرستادهای از خراسان مشکلات و مسائل مربوط به فهم و تبیین پارهای از رموز و اشارات عرفانی را در قالب نامهای منظوم در مجلسی با حضور شبستری میخواند.
تعداد ابیات در بر دارندهٔ سؤالات هروی را ۱۶ یا ۱۷ نقل کردهاند، که پارهای از آنها (از ابتدا و به ترتیب) به صورت زیر است:
نخست از فکر خویشم در تحیر چه چیزاست آنکه گویندش تفکر؟ کدامین فکر ما را شرط راه است؟ چرا گه طاعت و گاهی گناه است؟ که باشم من؟ مرا از من خبر کن چه معنی دارد اندر خود سفر کن؟ مسافر چون بود؟ رهرو کدام است؟ که را گویم که او مرد تمام است؟ که شد از سر وحدت واقف آخر؟ شناسای چه آمد عارف آخر؟ اگر معروف و عارف ذات پاک است چه سودا بر سر این مشت خاک است؟ کدامین نقطه را نطق است، اناالحق؟ چه گویی هرزهای بود آن مزبق؟ چرا مخلوق را گویند واصل؟ سلوک و سیر او چون گشت حاصل؟ وصال ممکن و واجب به هم چیست؟ حدیث قرب و بعد و بیش و کم چیست؟ چه بحر است آنکه نطقش ساحل آمد؟ ز قعر او چه گوهر حاصل آمد؟ چه جزو است آنکه او از کل فزون است؟ طریق جستن آن جزو چون است؟ قدیم و محدث از هم چون جدا شد؟ که این، عالم شد آندیگر خدا شد؟
|
 |
fariba پنج شنبه, 1391/07/27 23:37:39
با سلام و تشکر از بابای نگار عزیز بحث بسیار زیبایی را شروع کرده اید خواهش میکنم ادامه بدین تا به جواب سؤالها هم برسیم درضمن نگاررو هم به جای من ببوسید
|
 |
anvar جمعه, 1391/07/28 13:05:17
با سلام به بابای نگار و خود نگار
راست میگن فریبا جون . اما یه نکته ی جالب برای من اینه که تو تاریخ قدیم ما ، این فضاهای گفتگو ، پرسش و پاسخ بسیار مرسوم بوده است ، مثلا" وقتی تلویزیون سریال شهریار رو پخش میکرد به این موضوع بیشتر دقت کردم یا کتاب "حافظ ناشنیده پند" یا اساسا" بحثهای کلامی مسلمانان و مسیحی ها که بسیار هم مکتوب هستند..... جالبه که امروز به سختی این مجالس پا میگیره و اگه پا میگیره هم کسی تحمل شنیدن نداره ..... شاید هم چون همه در حال گفتنیم ... البته بگذریم از کلاسهای زیادی که خدا رو شکر زیاد شده و البته بیشتر یکی میگه بقیه گوش میکنند.....
|
 |
ivan_makhof شنبه, 1391/07/29 16:09:45
امیدوارم یه روزی برسه که هر کس در گفتگو و تعامل با دیگران اگه مرتکب جسارتی شد پذیرای اشتباهش باشه و سعی در کمتر کردن این اشتباهات بکنه تا این بتونه به هرچه روبه کمال رفتن انسان کمک کنه و اونو به اوج حق تعالی برسونه همونطور که عرفای قدیم ما رسیدن (عارف جدیدی در حال حاضر من خیلی سراغ ندارم )
|
|
« نمایش همه نظرات »
« نمایش همه صفحات »
|