کیانا وحدتی
راهنمای سایت
صفحه اصلی تالار گفت و گوزبان و ادبیاتموسیقی ایرانیکتابخانه کیانافیلم/کارتونمعماریاخبار و دانستنیهاپزشکی و سلامتبیداری معنویفرهنگ لغتدرباره کیاناورود
 


کیانا وحدتی
به روشنای اشراق آفتاب چه بی ادعا ... غروب غرور مرا فهمید ! به جرأت زمین چه صادقانه از...

جزئیات بیشتر...




« "شمعِ فرشته" / راز ماندن ها و رفتن ها...»
مردی که همسرش را از دست داده بود؛ دختر سه ساله‏اش را بسیار دوست...

جزئیات بیشتر...


شومینه دار
« 11884 بازدید »

آمین آمین     دوشنبه, ‏1391/09/27 ‏11:56:54

اتاقی با شومینه پنجره ای رو به حیاطی که برگهایش میریزد و با نوای شد خزان و صندلی راحتی و تابی و مجموعه آهنگهای بنان و .....
« نمایش همه نظرات »
« نمایش 10 نظر قبلی »


آمین آمین     دوشنبه, ‏1391/09/27 ‏19:24:52

جدای از هر دغدغه آمال آرزوها (خیال راحت) و شاید  انتظار و امید به آینده با بررسی گذشته
آمین آمین     سه شنبه, ‏1391/09/28 ‏09:43:37

دیشب به انتظار رویت چون ماهت نشستم تا تمام ابرهای بگذرند و تو از پس آنها بیایی
سخت،طولانی،سرد، در کنار شومینه چشم به سوی تو دوخته بودم اما
اما نکند که آمده باشی و من را خواب ربوده باشد
در تمام مسیر رفتن و هیزم آوردن به تو فکر می کردم که شب در کنار این هیزم ها پیش تو
لذت تمام بودن معنا پیدا می کند
تمام هیزم های دلم سوخت برای دلم
یلدا یلدا     جمعه, ‏1391/10/01 ‏05:39:45

به مهمترین نکته اشاره نکردی که برفم بیاد آمین جان ... دمت گرم
آمین آمین     شنبه, ‏1391/10/02 ‏10:07:43

ممنون یلدا جان از امشب در مورد برف هم مطلب میگذارم.
آمین آمین     شنبه, ‏1391/10/02 ‏17:33:25

از یلدا طولانی منتظر عروسی هستم که با آمدنش مرواریدهای سپید دامنش
بر روی زمین ریزد و به ما بیاموزاند که همه سپید هستند و همچون من سپید پوش
و دعا کنیم که سپید بخت شوند.
ای عروس سپید پوش مرواریهای دامنت شده اند امید و آرزوی جماعتی از کشاورز روستایی تا دانش آموز فرصت طلب از انسانهای آزاده تا کودکی که می رود تا بسازد آدمی برفکی ازنو...
درد ساحل     یکشنبه, ‏1391/10/03 ‏02:05:22

می روم بر قله ی کوهی که مرا میخواند... بجای پژواکِ صدای من ،صدای اوست که  میپیچد... ...

از نخستین برف های زیبا بر قله اش می سراید و از دلِ من...

خوب که گوش میدهم صدایش از سردی رهگذران می لرزد...

از احساس های بی جان... از دوری های نا بهنگام ... از ریزش برف های سپید بر سر عاشقان بی دل...

می گوید مبادا که سردی "دی" از تو سنگدلی بی ترنم بر جای گذارد... می گویم من نه آن بیدم که  بلرزم از سردی دی

من نه آنم که جدا گردم از "او"... هر چند که باشد همچون آدمیِ برفی... برسد از سردی برف های قلّه ی تو..

تو چه میدانی ای کوه بلند......

که دل سختِ من از هر چه سنگدلی است بیزار است

ولی پا به پای این رهگذران خواهم آمد تا قله ی سرد و بی جان تو ای دل نگران...

تا نشانت دهم  این "دل سخت"  هنوز هم گرمای وجودی دارد به زیبایی آن خاطرِ خاطر گذران...
آمین آمین     یکشنبه, ‏1391/10/03 ‏16:21:58

آنچنان شوق برف ها وجودم را سپید کرده بود که آدم برفی مرا صدا زد و گفت: آیا جوجه ها را شمردی که ناگهان یادم آمد، باز هم آخر پاییز گذشت و من جوجه ها را نشمردم .
تمام پاییز به فکر شال گردن آدم برفی بودم آخر پارسال گفته بود که شال گردنش دیگر کوچک شده و باید بزرگترش را بیارم.
من هم به شمسی خانم پیر زن همسایه سفارش کرده بودم و هر روز شاهد بافته شدن آن بودم.
می دانید! آدم برفی از شمسی خانم خجالت می کشد چون گرمای وجود شمسی خانم آدم برفی را از خجالت آب می کند.
نمی دانم خود آدم برفی به من گفت ولی من فکر می کنم گرمای وجود آدم برفی مثل گرمای وجود شمسی خانم باشد چون من هردو را به یک اندازه دوست دارم. و مطمئن هستم هردوی آنها هم من را بسیار دوست دارند.
به نظر شما شال گردن آدم برفی چه رنگی است ؟
داستانی از (کوچکی های من....)
آمین آمین     سه شنبه, ‏1391/10/05 ‏15:55:13

دیگه عاشق شدن ناز کشیدن فایده نداره،نداره
دیگه دنبال آهو دویدن فایده نداره،نداره
....
ای دل دیگه بال و پر نداری
داری پیر میشی و خبر نداری
آمین آمین     چهارشنبه, ‏1391/10/06 ‏08:41:47

ساغرم شکسته ای ساقی
رفته ام زدست ای ساقی
در میان طوفان
بر موج غم نشسته منم
بر زورق شکسته منم
...
sodabe saba     چهارشنبه, ‏1391/10/06 ‏15:47:59

آمین جونم سلام ...عجب اتاقی راست و رسیت کردی عزیزم ...دستت درد نکنه ...فقط یه چیزی کم داره؟؟؟؟

چند وقته پیشا که سوگل شبا خیلی بد می خوابید و همش تو خواب خور خور می کرد بردمش دکتر خلاصه بعد از کلی معاینه دکتر گفت که سو گل مشکلی نداره بعدش شروع کرد به پرسیدن سوالاتی از این قبیل که از کی اینجوری شده و سیستمِ گرمایی خونتون چیه؟می دونی آخرش معلوم شد که ما چون خونمون رو با شومینه گرم می کنیم و شومینه نسبت به سایرِ گرمادهنده های دیگه اکسیژن زیادتری از محیط می گیره همین باعثِ خشکیه هوا و مجاری تنفسی می شه بعدش برای سوگل یه دستگاهِ بخورِ سرد تجویز کرد که چند ساعت در شبانه روز روشن باشه...

آمین جان واسه اتاقِ شومینه دارت یه دستگاهِ بخورِ سردم بگیر وگرنه من مجبور می شم تنها بیام و سوگلو نیارم:(   دلت میاد؟؟؟
آمین آمین     چهارشنبه, ‏1391/10/06 ‏17:12:50

صبای عزیز سلام؛
اتاق شومینه دار بهانه ایست برای بودن خوبان
از اینکه سری زدید ممنون اما هر زمان که خواستی بیای بگو شومینه رو خاموش کنم و بجاش گرمایش از کف رور روشن کنم آخه خیلی خیلی دلم می خواد سوگلی خوشگل رو ببینم بخصوص که خودم یه ماچ گاز دار کنم.
anvar anvar     پنج شنبه, ‏1391/10/07 ‏09:37:48

این همه نازک خیالی ، این همه آشفته حالی      ای به دوش افکنده گیسو از تو دارم از تو دارم ......

چه خوبه وقتی سوگلی داره کف اتاق گرم  این ور و اونور میره و به همه چی هم کار داره و همه ی وسایل باید برن تو ارتفاع ...
sodabe saba     جمعه, ‏1391/10/08 ‏00:48:40

شب سردی ست و هوا منتظر باران است

وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است

شب بخیر ای نفست شرح پریشانی من

ماه پیشانی  من دلبر بارانی من۰۰۰۰۰
sodabe saba     جمعه, ‏1391/10/08 ‏00:59:25

دوست داشتن،

صدای چرخاندن کلید است در قفل.

عشق،

باز نشدن آن.

کاری که ما بلدیم اما...

باز کردن در است

با لگد...
sodabe saba     شنبه, ‏1391/10/09 ‏23:51:03

زمستان است .

هوا تاریک و درد ِ آسمان سنگین،

مداوم برف می آید .



تمام کوچه ها مسدود،

رفتن، آمدن، محدود،

در هر خانه، آتش گشته عطر آگین

کسی بیرون نمی آید.



فرو رفته ست پا در برف،

لب وا مانده از یک حرف،

سرما سخت و بی طاقت

چه تدبیر این زمان، باید !



زمین، بی رحم و ظالم، برنمی دارد ز پای ناتوانم دست .

هوا مه پوش، سوز ِ زخم ِ درد آلوده در آغوش؛

تمام مِهر ها مُرده،

زمستان است.
آمین آمین     پنج شنبه, ‏1391/10/14 ‏14:02:56

عشق فریاد پرنده ست، ساکنه یا که رونده ست
ساز قلبه، سوزه سینه ست، گاهی وقتا درد کینه ست

عشق هستی آفرینه، خود کلام آخرینه
یه تمنا یه سروده، نرم و سوزنده چو دوده

عشق یه نوره یه امیده، نه سیاهه نه سپیده
به لطافت مثل ابرا، به بزرگی همه دریا

عشق پیوسته در اوجه، قصه ی ساحل و موجه
گوهر ناب و گرانه، مثل چشم نگرانه

همیشه بی قرار عشقه، طراوت بهار عشقه
اساس روزگار عشقه، عشقه عشقه

عشق شکسته زنجیره ، حدیث آه و تاثیره
عشق نشان تقدیره، عشقه عشقه

اساس زندگی عشقه
به درگاه الهی بندگی عشقه

جهان وامانده و درمان عشقه
خدا خود عشقه و فرمانده ی عشقه

بساط کهکشان عشقه
سپهر و آسمان عشقه

فلک زائیده و زاینده ی عشقه
که ایزد منبع و تابنده ی عشقه

تقدیم به همه ی عاشقا
sodabe saba     سه شنبه, ‏1391/10/19 ‏02:25:26

مقابل دریا که میرسم...

فقط برای چشمهایت دعا میکنم

اما تو هرگز مستجاب نمیشوی

ببار.....

ببار که باز باورت کنم

ببار در همین کوچه پس کوچه های بارانی

ببار در همین کوچه مهتاب،

راستی قرارمان

همان ساعت *نمیدانم*

ساعت لجوجی که هیچ عقربه ای روی شانه هایش به خواب نمیرود

یادت نرود

تو ، همیشه فرصت کوتاه منی برای شعر....

تا می آیم زمزمه ات کنم

زود تمام میشوی

میدانم سالهاست

ساعت قرارمان

یک دقیقه به هیچ است

و من همیشه فقط یک دقیقه دیر میرسم...
آمین آمین     سه شنبه, ‏1391/10/19 ‏10:20:52

نقش من چرا نقش ماتمه
گریه های من خنده غمه

گو به من خدایا
ز دلم آگهی تو آیا؟
درد بی کسی را کشیده ام
از همه جهان پا کشیده ام
گو به من خدایا
ز دلم آگهی تو آیا؟
هر شب به درگاه دعا کردم الهی
کین خسته را با خسته جانی ها پناهی
من سایه وار از هستی خود می گریزم
شاید که بر بگذشته ها اشکی بریزم
آنکه با دلم همزبان نشده
آتشم زده مهربان نشده
گو به من خدایا
ز دلم آگهی تو آیا؟
آمین آمین     سه شنبه, ‏1391/10/19 ‏11:43:14

زندگی زیباست حتی اگر کور باشی.
خوش آهنگ است حتی اگر کر باشی
مسحور کننده است حتی اگر فلج باشی
-اما بی ارزش است اگر ثانیه ای عاشق نباشی
 
تقدیم به همه ی عاشقا
آمین آمین     چهارشنبه, ‏1391/10/20 ‏20:44:40

زمستونه هوا سرده // دلم از غصه پر درده

عزیز من ولم کرده // دلم گرمه سرم سرده

هوا سرده زمستونه // سر و وضعم پریشونه

خداوندا به مسلمونت // دلم خونه دلم خونه

خدایا خونه ام امشب چه دوره // زمین برفه همه جا لخت و کوره

فقیر بینوا خونه نداره // شبا جای گدا پیش تنوره

زمستونه زمستونه // اما هیچ کس نمی دونه

دل دیوونه ی من // چه خونه وای چه خونه

دلم از غصه بارونه // دلم خونه زمستونه


تقدیم به سپید بختان برفی
آمین آمین     پنج شنبه, ‏1391/10/21 ‏18:09:55

نه می مونده نه مستی                            
شبامو غم گرفته                        
مثل اینه که ساقی                            
برام ماتم گرفته

یه سرگردون صحرا                        
یه مجنونم یه شب گرد              
نمی دونی چه تنها                      
نمی دونی چه پر درد

نه می مونده نه مستی                      
واسه دلهای خسته                        
مثل اینه که ساقی                        
سبو ها شو شکسته

مثل اینه که صد سال                            
گذشته از جوونی                            
چه دردی داری ای دل            
از این بی آشیونی

غم اومد مثل سیلاب                      
دل دیوونمو برد                              
نه تنها آب و دونه                        
تموم لونمو برد

تقدیم به همه ی مستان
ashkyar ashkyar     سه شنبه, ‏1391/11/10 ‏01:22:48

از شعرهای من اگر
گل را بچینی
از چارفصل شعرم
یک فصل می‌میرد.
عشق را قلم بگیری اگر
دو فصل می‌میرند.
اگر نان را خط بزنی
سه فصل
و اگر آزادی را برداری
من و هر چهار فصل خواهیم مرد.


"شیرکو بی‌کس"
سکرت سکرت     یکشنبه, ‏1392/08/19 ‏23:56:48

سلام آمین جان به نظر شما مگه میشه کسی دوستشو فراموش کنه.
درسته که بچه ها کم پیدا شدن ولی فکرنکنم شمارو فراموش کرده باشن

شومینه رو روشن کن یه کوله بار غم دارم میخوام هیزم این آتیش کنم تا گرم بشم
آمین آمین     سه شنبه, ‏1392/08/21 ‏09:56:41

ممنونم سکرت عزیز؛
راستش منم دلم پر شده ولی بودن دوستای خوبی چون شما آرومم می کنه،شومینه رو دارم روشن میکنم قربون دستت بقیه رو هم خبر کن.
درد ساحل     شنبه, ‏1392/09/02 ‏18:22:37

آنکس که از اول میداند کجا میرود خیلی دور نخواهد رفت.
درد ساحل     شنبه, ‏1392/09/02 ‏18:23:39

سلام آمین عزیز ...
خوش اومدی ...
آمین آمین     یکشنبه, ‏1392/09/03 ‏13:17:16

ممنونم ساحل که دلی دریایی داری،راست میگی خیلی دور نبودم پیش شما
جویای احوالتون میگم خوشیم به خوشیه هم.
farahnaz فرحناز     چهارشنبه, ‏1393/10/24 ‏00:08:01

...وقتى گرسنه اى،یه لقمه نون خوشبختیه ..وقتى تشنه اى،یه قطره آب خوشبختیه ..وقتى خوابت میاد،یه چرت کوچیک خوشبختیه ...

خوشبختى یه مشتى از لحظاته ... یه مشت از نقطه هاى ریز،که وقتى کنار هم قرار مى گیرن،یه خط رو میسازن به اسم زندگى ...
hadi:f hadi     چهارشنبه, ‏1393/11/01 ‏16:17:56

ســــــــــــلامــــــــے دوبـــــــارھ بــــــــــــہ دوســـــــتان شاعــــــــــــــــــــــــر
farahnaz فرحناز     جمعه, ‏1394/03/08 ‏12:35:00

همانطور که دیگر شلوار پاره نشانه فقر نیست! سکوت هم نشانهٔ رضایت نیست.
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
farahnaz فرحناز     جمعه, ‏1394/08/29 ‏17:42:07

تفاوت خوشی و رضایت از نگاه دکتر آرش نراقی

«خوشی» حالی است که زود می آید و زود می رود. «رضایت» مقامی است که دیر می آید و دیرمی پاید. «خوشی» دست می دهد، یعنی عاطفه ای انفعالی است. «رضایت» را اما باید به دست آورد، یعنی بودنی فعالانه است. انسان خوش، لزوماً از خودش و زندگی اش راضی نیست. می خندد، اما تهِ خنده اش طعم گس ملال و افسردگی است. «خوشی» اندوه را می زداید، اما ملال و افسردگی را نه. «رضایت» اما گاه ته رنگ اندوه دارد. انسان راضی همیشه شاد نیست، اما ملول و افسرده هم نیست. «خوشی» واکنش عاطفی ماست نسبت به حضور «لذّت». «رضایت» اما نوع بودن ماست در حضور «معنا». «لذّت» های زندگی خوشی می آورد، «معنا»ی زندگی رضایت. از بدی های روزگار ما این است که بیشترمان از رضایت به خوشی بسنده کرده ایم.

دکتر آرش نراقی | May ۱۸, ۲۰۱۵ | دوشنبه، ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۴
ashkyar ashkyar     شنبه, ‏1394/08/30 ‏22:13:31

«رضایت» اما نوع بودن ماست در حضور «معنا». «لذّت» های زندگی خوشی می آورد، «معنا»ی زندگی رضایت. از بدی های روزگار ما این است که بیشترمان از رضایت به خوشی بسنده کرده ایم.


درود بر شما فرحناز عزیز عالییییییی بود
gole yakh gole yakh     چهارشنبه, ‏1394/09/04 ‏09:44:15

ممنون فرحناز خانم  جالب و عالی بود
لیلی ندارم     پنج شنبه, ‏1395/07/08 ‏00:27:32

سلام ،و خسته نباشید،بطور اتفاقی این محفل دوستانه را یافت و خ شحالم دلتنگ دلتنگان و همدلان بودم ،،امید دارم ساعتهائی بسیار ارام را تجربه کنم ،،مطالعه ای داشتم از انچه که نوشته شده بود و تبادل شده ،،دنبال نویسنده این شعر گونه بودم که سالهاست میگردم وسراینده را نمیابم اگر میشناسید و یا نوشته هایی از سراینده خوانده اید برایم بنویسید لطفا ،،بسیار گگته ام و نیافته ام ،،دهه 40 گم کردم او را ،،، این نوشته از کیست :.   خواهر کوچک من ای که هنوز از ره دور ،،،مینوازد لب گرم تو مرا گونه سرد ،،اشک اندوه بر گونه افسرده تو بادلم موقع رفتن چه بگویم که چه کرد ،،،بیگنه خواهرکم رفتم از این شهر دریغ هیچ جا باز دلم ذره ای ارام نجست ،،،یاد ایام عزیزی که تو با شوق تمام ،،قصه خوانی مرا گوش فرا میدادی ،،اخر کار همه غنچه حساس به مهر نوشخندی زده خوش مزد مرا میدادی ،،بیگنه خواهرکم ،،اری انرا که نگاه دگران میگیرد نوش خند نمکین تو چه اسان میداد،  بنام شروین ،،شهریار بود ه وشاید نام دیگری بر اشعار خود نهاده سپاسگزار میشوم دوستدار شما لیلی
« نمایش همه نظرات »

املاک A4A: طراحی سئو