 |
آمین دوشنبه, 1391/09/27 11:56:54
اتاقی با شومینه پنجره ای رو به حیاطی که برگهایش میریزد و با نوای شد خزان و صندلی راحتی و تابی و مجموعه آهنگهای بنان و .....
|
|
« نمایش همه نظرات »
« نمایش همه صفحات »
|
 |
ندارم پنج شنبه, 1395/07/08 00:27:32
سلام ،و خسته نباشید،بطور اتفاقی این محفل دوستانه را یافت و خ شحالم دلتنگ دلتنگان و همدلان بودم ،،امید دارم ساعتهائی بسیار ارام را تجربه کنم ،،مطالعه ای داشتم از انچه که نوشته شده بود و تبادل شده ،،دنبال نویسنده این شعر گونه بودم که سالهاست میگردم وسراینده را نمیابم اگر میشناسید و یا نوشته هایی از سراینده خوانده اید برایم بنویسید لطفا ،،بسیار گگته ام و نیافته ام ،،دهه 40 گم کردم او را ،،، این نوشته از کیست :. خواهر کوچک من ای که هنوز از ره دور ،،،مینوازد لب گرم تو مرا گونه سرد ،،اشک اندوه بر گونه افسرده تو بادلم موقع رفتن چه بگویم که چه کرد ،،،بیگنه خواهرکم رفتم از این شهر دریغ هیچ جا باز دلم ذره ای ارام نجست ،،،یاد ایام عزیزی که تو با شوق تمام ،،قصه خوانی مرا گوش فرا میدادی ،،اخر کار همه غنچه حساس به مهر نوشخندی زده خوش مزد مرا میدادی ،،بیگنه خواهرکم ،،اری انرا که نگاه دگران میگیرد نوش خند نمکین تو چه اسان میداد، بنام شروین ،،شهریار بود ه وشاید نام دیگری بر اشعار خود نهاده سپاسگزار میشوم دوستدار شما لیلی
|
|
« نمایش همه نظرات »
« نمایش همه صفحات »
|