کیانا وحدتی
راهنمای سایت
صفحه اصلی تالار گفت و گوزبان و ادبیاتموسیقی ایرانیکتابخانه کیانافیلم/کارتونمعماریاخبار و دانستنیهاپزشکی و سلامتبیداری معنویفرهنگ لغتدرباره کیاناورود
<<بعدیقبلی>>


کیانا وحدتی
وقتی تو مثل همیشه سایه ی نگاه آرامت را از نوجوانه های عطشم دریغ میکنی نمی فهمی... و نمی...

جزئیات بیشتر...




مهندس و برنامه نویس
یک برنامه‌نویس و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در...

جزئیات بیشتر...


غروب ماه
« 3145 بازدید »

متن شعر: تو نیستی که ببینی چگونه قاصدکی
کنار پنجره ات لانه ای به پا کرده
تو نیستی که ببینی ز جمع قاصدکان
عروس قاصدکی کفش تو را پا کرده

تو نیستی که ببینی پر از شکوفه شده
کتاب شعر تو تا آسمان بی پایان
تونیستی که ببینی ستاره شد نامت
میان نام و نشان و کتاب با خردان

تو نیستی که ببینی هنوز بارانی
نشُسته از لب چشمه رد پای تو را
تو نیستی که ببینی زمین نمی داند
چگونه پُر کند از دوستان جای تو را!

تو نیستی که ببینی ز سوگ با خبران
صدای زوزه باد در شبانه می پیچد
تو نیستی که ببینی جوانه در آذر
ز ترس برف زمستان به شانه می پیچد

تو نیستی که ببینی قلم به روی ورق
در انتظار ترنمت هماره مانده است!
تو نیستی که ببینی دلی ز غصه وزین
به سوی تو غزالی از ترانه رانده است

تو نیستی که ببینی نگاه پروانه
به شاخسار بوته ی رزی نشسته هنوز
تو نیستی که ببینی رز از امید بهار
به بال رنگی پروانه دل ببسته هنوز

تو نیستی که ببینی نمانده برگِ تری
نمانده از طرب افسوس کناری خبری!
تو نیستی که ببینی چکاوکی خوانده
به جستجوی نوای همیشه همسفری

تو نیستی که ببینی ترانه باران
دگر به گوش دلی نغمه ای نمی خواند!
تو نیستی که ببینی ستاره ای عاشق
دگر به پهنه خاکی دمی نمی ماند!

تو نیستی که ببینی نماز می خواند
سحر به یاد عروجت پدر، به نام دمت
تو نیستی که ببینی زلال مروارید
به دیدگان تر مادرت به کام غمت

تو نیستی که ببینی شکوفه گیلاس
چگونه زیر نور ماهتاب خیمه زده
تو نیستی که ببینی بهار با گرمی
به زیر کوه سپیدی دوباره چشمه زده

تو نیستی که ببینی چگونه تازه شده
طبیعت از دَم بلبل، زمین ز دانه گُل
تو نیستی که ببینی هنوز می بارد
سروده های تو بر ما ز دور،مثل دوهل

تو نیستی که ببینی چگونه چشمانت
ز پشت قاب شکسته سخن چنین گوید
تو نیستی که ببینی که خواب پروازی!
ز گونه ی همه یاران غبار غم شوید

تو نیستی که ببینی هنوز می خندد
نگاه تو ز پس این نقاب جادویی
تو نیستی که ببینی چگونه می بندد
نگاه ما به نگاهت دلی ز خوشرویی

تو نیستی که ببینی هنوز می لرزد
دو بال شاپرکی لحظه ای پس از باران
تو نیستی که ببینی جهان نمی ارزد
بدون شاپرکی یا که نم نم باران

تو نیستی که ببینی کنار قوس و قزح
ندای صورت سرخی نشسته لب بسته
تو نیستی که ببینی بهار رفته ولی
صدای سبز طبیعت سکوت بشکسته

تو نیستی که ببینی نمی رود تنها
به بام و کوی و خیابان کبوتر چاهی
تو نیستی که ببینی کشیده شد غمها
به جوی و جام جوانان به عمق تنهایی

تو نیستی که ببینی نه از تو بی خبرم
گرچه با دیدِ مجازی به تو من می نگرم
تو نیستی که ببینی به گور شد بدنم  
تا بدانم ز چه و از که چنین خویشتنم

تو نیستی که ببینی به تاک تکیه زده
لعل تابانی شبیه اشک مثل خاطره
تو نیستی که ببینی به خاک بوسه زده
مثل مروارید درگیرِ صدف از فاصله

تو نیستی که ببینی غروب غوغایی است
میان ماه و ستاره ز دور گشتن تو
تو نیستی که ببینی سحر چه دنیایی است
پس از شکفتن و خندان به خواب دیدن تو

تو نیستی که ببینی چگونه تاکستان
به یُمن موعد میلاد تو دُر گونه زده
تو نیستی که ببینی میان تابستان
دُخت مرداد نگینی به سر و شونه زده

تو نیستی که ببینی هنوز منتظرست
آن عروسک که در آغوش تو پرواز کند
تو نیستی که ببینی به همه می گوید
که قرار است نفس از خاک تو آغاز کند

تو نیستی که ببینی چگونه دل بسته
قطره اشکی به دَم دست تو در وقت صبور
تو نیستی که ببینی به سنگی گُل دسته
سایه افکنده که تابان شده مابین قبور

تو نیستی که ببینی هنوز می چیند
دست تقدیر گل از پهنه این باغستان
تو نیستی که ببینی هنوز می بیند
مادری داغ دلی سینه این گورستان

تو نیستی که ببینی هوای این دل ما
هوایی دل نگران است ز آغوش خزان
تو نیستی که ببینی به جز ز مشعل تو
خموشی و ظلمات است یار رهگذران

تو نیستی که ببینی کنار دفتر تو
هنوز یاس و بنفشه بهار می بیند
تو نیستی که ببینی ز فصل رفتن تو
خدا ز پهنه خاکی ستاره می چیند

تو نیستی که ببینی دوباره بی برگ است
تن درخت چنارِ شکسته از غم ها
تو نیستی که ببینی شراره بی رنگ است
ز زخم کهنه نشسته به بال سوسن ها
...
بقیه شعر را در نظرات بازدیدکنندگان بخوانید.
شاعر: مهدی

Mehdi جمعه, ‏1390/11/21 ‏23:05:45

ممنون فرحناز, مریم و ساحل عزیز
بیت بیت این شعر برام لحظه هایی رو تداعی میکنه که هم ازش لذت بردم و هم دلگیر شدم. البته این اشعار در وصف کیانا سروده شده که شاید بعضی دوستان ندونند و صلاح دیدم بهش اشاره کنم.

تهیه کننده سند: فرحناز

نظرات بازدید کنندگان (5 نظر)    

آپارتمان A4A: طراحی سئو