متن شعر: |
اگر تو بیایی به کوچه ی خزان زده ی انتظار خسته ی من شکوه کهکشان ها بستر گام های تو خواهد بود و ماه عریان ، فانوس راه تو خواهد شد ... اگر تو بیایی ، اگر تو بخواهی می توانی هوهوی التهاب قلب مرا از عمق این سکوت مه گرفته دریابی ؛ که خوشه های شهاب را روی شاخه های هلال به رقص می خوانند ... تو می توانی، خش خش ستاره های اکلیلی را بشنوی که از تحیر صلابت عشق ، به زیر پای تو جان می بازند اگر بیایی به شهر شب گرفته ی من ... اگر بپیوندی به اشتیاق نیمه ی از هم گسسته ی خود اگر بمانی با تمامیت سرشار زمینی ما ... ! آذر ماه 83 |
شاعر: |
کیانا وحدتی |