متن شعر: |
دیگر تمام شد آن رویش ستاره وار عظیم، از بغض آهنین آسمان در هم شکست، شکوه آن همه ستاره بر حقارت خاک ریخت. آن موج التهاب از خیرگی وقیحانه ی آفتاب بر هم نشست، قطره قطره از میان گسیخت دیگر تمام شد بیراهه ی شهامت و عشق از هم شکافت، در بستر موازی عادت به هم رسید آن شوق راستین که از رکود غروب ، به عروج صبح ، می گریخت از انحنای فراموشی ... به شب رسید ... آری تمام شد در هق هق دلخراش خشم و غرور حکم صریح این زمان بیگانه ، سر رسید : « آرام گریه کن این جا دگر ، جای گریه نیست » 83آبان
|
شاعر: |
کیانا وحدتی |