 تصویر |
شرح: |
عشق چیست؟ جواب استاد...
روزی جوان ثروتمندی نزد استادی رفت و گفت: عشق را چگونه بیابم تا زندگانی نیکویی داشته باشم؟ استاد مرد جوان را به کنار پنجره برد و گفت: پشت پنجره چه میبینی؟ مرد گفت: آدمهایی که میآیند و میروند و گدای کوری که در خیابان صدقه میگیرد. سپس استاد آینه بزرگی به او نشان داد و گفت: اکنون چه میبینی؟ مرد گفت: فقط خودم را میبینم. استاد گفت: اکنون دیگران را نمیتوانی ببینی. آینه و شیشه هر دو از یک ماده اولیه ساخته شدهاند، اما آینه لایه نازکی از نقره در پشت خود دارد و در نتیجه چیزی جز شخص خود را نمیبینی. خوب فکر کن! وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را میبیند و به آنها احساس محبت میکند، اما وقتی از نقره یا جیوه (یعنی ثروت) پوشیده میشود، تنها خودش را میبیند. اکنون به خاطر بسپار: تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقرهای را از جلوی چشمهایت برداری،تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و همه را دوستشان بداری اینبار نه به خاطر خودت بلکه به خاطر خدا .
آنگاه خواهی دانست که" عشق" یعنی دوست داشتن دیگران
|
دسته: |
داستان عاطفی |