کیانا وحدتی
باورت نمی شود که من وارهاده در میان حیرت کنون مانده با کورسویی از فانوس خاطرات دور در...
جزئیات بیشتر...
پله های عجیب(2)
...
جزئیات بیشتر...
|
وقتی هوا خیس می شود دلم بهانه ی تو را می گیرد و گونه هایم ؛ بوی خاک باران زده می دهند ... پنجره را باز می کنم ، نفسم می گیرد ! ... نفسم می گیرد ... ! درست مثل همان لحظه که چشمان تو در چشمان من ماند همان لحظه که منتظر ماندی تا چیزی بگویم ... امّا ... تو دیگر منتظر نماندی ... منتظر نماندی تا دوباره نامت را نفس بکشم و بگویم ... بگویم که بی تو دیگر نفسم برای همیشه می گیرد !
« 22692 بازدید »
 تصویر |
صاحب سخن: |
کیانا وحدتی |
تهیه کننده سند: فرحناز
|