کیانا وحدتی
... کنون که می روی تمام عزم لحظه های من ، فدای عزم لحظه های تو شبانگاه بی فروغ من ،...
جزئیات بیشتر...
تفاوت پسرا و دخترا!
...
جزئیات بیشتر...
|
به روشنای اشراق آفتاب چه بی ادعا ... غروب غرور مرا فهمید ! به جرأت زمین چه صادقانه از تلخی زمان ترسید • • • میان تاریکی چو یک عصای کهنه ، سرشار از شعور رفتن بود میان بغض غضب زده ی بودن و نبودن من مثال یک مذهب ، یک آئین یگانه ترین مکتب رسیدن بود . به راستی که او ... کلام آخر بود !
برای فریبا ، مادر مهربونم
« 19613 بازدید »
 تصویر |
صاحب سخن: |
کیانا وحدتی |
تهیه کننده سند: فرحناز
|