کیانا وحدتی
و رسیدن ، یعنی رها شدن ... یعنی گریز لحظه ها ... یعنی مرگ ! مرگ یعنی اولین میلاد ... میلاد...
جزئیات بیشتر...
همسن و سال
من همسن و سال پسر تو هستم ، تو همسن و سال پدر من هستی. ...
جزئیات بیشتر...
|
اکنون که رفته ای من مانده ام و فریادهایی چند ... از حرف هایی که باید بودن تو بود حکم صریح و مطلق ماندن تو بود از حرف هایی که تنها آینه بود که آن را شنیده بود ! اکنون که رفته ای این حر فها ورازهای نگفته ، میان ما بر تار و پود سینه ام چنگ می زند دریغ... « 20801 بازدید »
 تصویر |
صاحب سخن: |
کیانا وحدتی |
تهیه کننده سند: فرحناز
|