شرح: |
در خراسان و ماوراءالنهر ،در قرون سوم وچهارم و به طور کلی عصرخراسانی تفکر دینی هنوز به طور کامل غلبه نداشته است.اختلاف های فرقه ای و نزاع های مذهبی و بحث های کلامی معمولاً درشعراین دوره دیده نمی شود برعکس نوعی دلبستگی به ایران پیش ازاسلام و روایات قومی در شعرانعکاس دارد.دوره خراسانی ازمرکزخلافت وکمتربودن نفوذ خلفا در آن سامان،در نزدیک تر بودن شاعران این دوره به عهد پیش از اسلام ،وقوع نهضتهای ضد خلافت و مسایلی از این دست،از عواملی است که چنین حالتی را در شعر این دوره پدید آورده است البته نمی توان به طورقطع گفت که آثار ادبی این دوره از مفاهیم اسلامی خالی است چرا که تأثیر اعتقادات اسلامی و قصص قرآنی در شعر کلاً مشهود است اما در مقایسه با دوره بعد ازغلبه کمتری برخوردار است در این دوره هنوز شعر فارسی بهره ای از عرفان نبرده است معشوق شاعران این دوره اغلب زمینی است و اوصاف طبیعی یک معشوق زمینی را شاعر توصیف می کند و نگاه شاعران این دوره معطوف به واقعیات حسی و طبیعی جهان هستی است ،به همین دلیل توجه به خرد و توصیه به علم آموزی و کسب دانش در شعر اغلب شاعران و نویسندگان به چشم می خورد در این توصیه ها لحن کاملاً عاقلانه است و خرد محور پند ها است. خرد باد همواره سالار تو مباد از جهان جز خرد یار تو خردمند گوید من از هر گروه خردمند را بیش دیدم شکوه خرد پادشاهی بود مهربان بود آرزو گرگ واو چون شباب (پیشگامان شعر فارسی) برون نگری شاعران شعر خراسانی همواره با نوعی نشاط و سرخوشی و شاد خواری وباده پرستی همراه است. و جز در مواردی که اندک شاعرانی در برخی موارد ابراز غم نموده اند شادی در ادب فارسی موج می زند و این بدون شک برگرفته از نوع زندگی ایران باستان است که هر روز، روز شادی ، هر ساعت از روز و شب به شاد باشی و شاد خواهی می گذشته است که البته در فرصتی دیگر به آن خواهیم پرداخت. |