خواننده: |
بدیعزاده |
شاعر: |
رهی معیری |
آهنگساز: |
بدیعزاده |
دستگاه: |
دستگاه همایون |
متن ترانه: |
شد خزانگلشن آشنایی بازهم آتش بهجان زد جدایی عمر من ایگل ، طی شد بهر تو وز تو ندیدم جز بدعهدی و بیوفایی .................... با تو وفا کردم تا بهتنم جان بود عشق و وفاداری با تو چه دارد سود .................... آفت خرمن مِهر و وفایی نوگلگلشن جور و جفایی از دل سنگت آه دلم ازغم خونین است روش بختم این است ازجام غم مستم دشمن میپرستم تاهستم .................... تو و مست از می به چمن چون گل ، خندان از مستی برگریة من با دگران درگلشن نوشی می من ز فراغت ناله کنم تا کی؟ .................... تو و نی چون ناله کشیدنها من وگل چون جامه دریدنها ز رقیبان خواری دیدنها دلم ازغم خونکردی چه بگویم چونکردی دردم افزونکردی .................... برو ای از مِهر و وفا عاری برو ای عاری ز وفاداری که شکستی چون زُلفت عهدِ مرا .................... دریغ و درد از عمرم که در وفایت شد طی .................... ستم به یاران تا چند جفا به عاشق تا کی .................... نمیکنی ایگل یک دم یادم که همچو اشک از چشمت افتادم تا ها ها که ـه می بی هی هی تو بود اههز غههم خوهوهون دل من آه از دل تو .................... گرچه زمحنت خوارمکردی با غم و حسرت یارمکردی مِهر تو دارم باز بکن ایگل با من {هرچه توانی ناز}(2) کزعشقت میسوزم باز |