کیانا وحدتی
خدایا؛ اون عشق بزرگی که من دنبالش بودم اون اتفاق عظیمی که مطمئن بودم باید بیفته تا زندگیم زیر...
جزئیات بیشتر...
همیشه اجازه بدین اول رئیس شما حرف بزنه
یه روز مسوول فروش ، منشی دفتر ، و مدیر شرکت برای ناهار به سمت سلف قدم...
جزئیات بیشتر...
|
|