کیانا وحدتی
راهنمای سایت
صفحه اصلی تالار گفت و گوزبان و ادبیاتموسیقی ایرانیکتابخانه کیانافیلم/کارتونمعماریاخبار و دانستنیهاپزشکی و سلامتبیداری معنویفرهنگ لغتدرباره کیاناورود
<<ابتدا مشاهده موارد جدید مشاهده موارد پرطرفدار انتها>>


کیانا وحدتی
کاش می شد کوچه باغ عشق را در میان گامهای خسته ای تقسیم کرد کاش می شد در نگاه سرد...

جزئیات بیشتر...




زوج خوشبخت
روزی یک زوج،بیست و پنجمین سالگرد ازداوجشان را جشن گرفتند. آنها در شهر...

جزئیات بیشتر...


ضرب المثل


آب از سرچشمه گل آلود استآب پاکی روی دستش ریختآب حیات
آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم، یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم. آب زیر کاه بودنآبشان از یک جوی نمی رود
آتش بیار معرکهآش نخورده و دهن سوخته آشی برایت بپزم که یک وجب روغن رویش باشد
آنجا که عیان است چه حاجت به بیان استابیاتی که مصرع دوم آنها ضرب المثل شده است :از این ستون تا آن ستون فرج است.
از پشت خنجر می زننداز خجالت آب شداز صبح تا بوق سگ
از کرَه گی دُم نداشتن (خر من از کره گی دم نداشت)از کوره در رفتاشک تمساح
اشک تمساح می‏ریزداشیه صدری دویوسی ورسن, باش آغری توتاراگر برای ما آب ندارد برای شما که نان دارد
بشنو و باور نکنبیرونمان مردم را می کشد ، از تو خودمان را .تا ابله در جهان هست مفلس در نمی ماند
توی شهر شما چند مُرده را در یک قبر می گذارندجهنم را برای خودش با جوالی خریدچرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد
چه کشکی چه پشمی چون بد آید هرچه آید بد شود چیزی در چنته ندارد
حالا من معو(میو)حرف حسابی که اوقات تلخی نداردحرف مرد یکی است
حرف کشکیخالی بندیخر ما از کرگی دم نداشت
خیاط در کوزه افتاددسته گل به آب دادندوستی ،نسیه نمی شود
راه به این نزدیکی ،کرایه به این سنگینی ،یه امایی درشهروغن ریخته را نذر امامزاده کردهزرد آلو را برای هسته اش می خورد
زن در ضرب المثل های جالب کشورهازنده اش عذاب ،مرده اش عذاب!زورت به خر نمی رسه جل را می کوبی
زیر پا را جارو کردنزیرآبم را زدند ...سبزی آش همسایه،گوشواره به گوش همسایه
سر بریده سخن نمی گویدسر خر شده استسر کچل شکستن کاری ندارد
سنگین برو سنگین بیاسوراخ دعا را گم کردن!شانس یتیم یا برفه یا بارون
شاه می بخشد ، شیخ علی خان نمی بخشد شاید سنگ در آستینش باشدشتر بی دم و سر و اشکم که دید؟
شتر دیدی ، ندیدی .شتر را پرسیدند از کجا می آیی ؟ گفت از حمام ، گفتند: از زانوها و تن و بدن تمیزت پیداست .شریک دزد و رفیق قافله
شش ماهه را تکلیف نماز کرده اندشیشکی هم جا دارد .صابونش به رخت ما خورده است .
طمع از نجاست سگ هم بدتر است . فریاد عزا به گوش مرده خور آواز ابو عطاسگهی لپ لپ خورد گه دانه دانه
مرا به خیر تو امید نیست شرّ مرسانمهمان،یک روز ،دو روز استنان خودش از گلویش پایین نمی رود
نان در آستین می خوردنه سر پیازم نه ته پیازنوشدارو بعد از مرگ سهراب
هر کچلی خوشبخت نمی شودهر که نان از عمل خویش خورد، منت حاتم طایی نبردهمه ماست ها را کیسه کردند
همین آش و همین کاسههنوز اسب را نخریده،آخورش را می بنددوعده ی سر خرمن
وقت بردنیه، چرا من نبرمیک بام و دو هوایک مال مانده و خرج سفر


املاك A4A: طراحی سئو